مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

کتاب “سرپناه بارانی”

دوشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ق.ظ

امروز دانشگاه نداشتم اما ساعت هفت از خواب پاشدم، بعد صبحانه یکم کمد و میز آرایشمو مرتب کردم و درس هم یکم خوندم. بعد اومدم سرکتاب “سرپناه بارانی” و بالاخره تمومش کردم. میتونم بگم کتاب بدی نبود اما خییییلی طولانی بود و من بعضی جاهاشو سرسری خوندم . و چون اشتراک یه ماهه طاقچه رو داشتم نمیخواستم اشتراکم تموم شه و کتاب نخونده بمونه برای همین از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم که هر دفعه میام سرکتاب پنجاه صفحه‌اش رو بخونم و این اولین باری بود که یه کتاب رو سهمیه بندی میکردم، روش بدی نیست اما اون روش که هر موقع حوصله داری هرچقدر حوصله داری بخونی بهتره به نظرم. 

داستان کتاب راجع به دختری به اسم سابین هست که به خواست مادرش فرستاده میشه به شهر پدربزرگ و مادربزرگش تا مدتی اونجا بمونه ، اولش هیچ از اونجا خوشش نمیاد اما کم‌کم خیلی به اونجا و مردمش علاقمند میشه و ... قسمتهایی از داستان که مربوط به سوارکاری و زندگی در جایی سرسبز و اینا بود رو دوست داشتم. 

و همونطور که گفتم کلا بد نبود. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۳
مژگان ❤😻

نظرات  (۱)

۲۳ مهر ۹۷ ، ۱۲:۳۰ سجاد عبدی
با روش (حوصله) موافقم ✓ :)
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">