جمعه قشنگ
جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۴۶ ب.ظ
امروز روز خیلی قشنگی بود و هنوزم هست. صبح کمی کار کردم اما بقیه روز کتاب خوندم و فیلم دیدم. بعد هم اومدیم باغ و چیپس خوردم و کتاب نامه های عاشقانه به مردگان رو میخونم. خیلی خوبه. آلبالو هم چیدم و شستم. در ضمن چهار تا هاپوی کوچولو ناز رو هم دیدیم. مشکیه همش میخواد دست بده و شبیه گوسفند کوچولوئه.
+دیشب هم اومدیم شام رو باغ و مهمون داشتیم. پسردایی مامانم با همسر و بچه هاش. شبها خیلی خوش میگذره باغ و همینطور عصرها. میخوام جمعه ها زیاد تسک خاصی نذارم برای خودم تا اینجوری بگذرونم. خداروشکر امروز که عالی پیش میره.
۰۲/۰۴/۱۶