۰۷خرداد
پست قبلی حس ناراحتی داشت و غمی که حقیقتا دارم برای داییم.
اما از دیشب و شاید دو سه روز اخیر، یه پرده غمی که چند ساله جلوی چشمام کشیده شده کنار رفت. میتونم ییشتر با خدا باشم و میتونم شادتر باشه و به ادمایی که دوسشون دارم و دوسم دارن اهمیت بدم. میدونم این قضیه داییم هم موثر بود، بهم کمک کرد بفهمم عمر ادم کوتاهه و باید قدر داشته ها و ادمای خوب زندگیتو بدونی. البته که انشاا... عمر داییم طولانی باشه و با عزت.
از اینا گذشته، واقعا حال روحیم بهتره حال درونیم بهتره خدا رو صد هزار مرتبه شکر. احساس خوشبختی و شعف دارم. چیزی که بدون اغراق حداقل دو سه ساله نداشتم. حس امیدواری به اینده روشن. حس اینکه باری سنگین از رو دوشم برداشته شده. حس خوب خوب. خداروشکر واقعا . از ته دلم میخوام همه همچین حسی داشته باشن، همه.