امروز سرگیجه داشتم نمیدونم چرا و فکر کردم خداروشکر که ادم سالمه و کار میکنه. الان خیلی بهترم و در حالی که تو تختم دارم تایپ میکنم. همه چی خوب پیش میره سرکار و اینا. الان که اینو نوشتم به ذهنم رسید کاش مثل قبلا خیلیییییی خوشحال بودم الانم خوبما ولی سرخووووشی اون موقع رو ندارم. شایدم واسه سبک زندگی با رفیقا و یونی و اینا بود. البته همه چی خوبه و شاکرم. خداروشکر
+هزارمین مطلبمه! وای چند سال پیش همش فکر میکردم کی هزار تا میشه. الان ب ذهنم رسید دو هزار تا که بشه من چیکار میکنم و کجام، انشاا... یه جای خوب. :)
بعدا نوشت: الان متوجه شدم این شیشمین سالی که اینجا رو دارم. چی بگم :٫( خوبه ها این اشکه ینی 😁