امروز تولدمه :) بابام چند روز پیش یه ویدیو تولدت مبارک برای خودش سیو کرده بود تو اینستا که برام بفرسته. جالب اینجاست برای دختر پیدا نکرده بود برای پسر پیدا کرده بود 😂 خیلیییی بامزه بود واسم 🤍 کلی هم دوستا و خانواده عزیزم بهم تبریک گفتن 😍 باز میام مینویسم ☺️
بعدا نوشت:
خب الان شبه و من اومدم همه چیو درمورد روز تولدم بنویسم. صبح که پاشدم مثل همیشه ساعت هشت و رفتن سرکار تا حدود یازده، البته این وسط صبحانه و پست اینستا و جواب کامنت تولد و اینام بود ☺️ بعد از اون رفتم واسه خودم کلی چرخیدم و یکم کتاب خوندم. نزدیکای دوازده بود فکر کنم که شیوا دوستم اومد یهویی و واسم یه کیک اورد که کلی سورپرایز شدم! البته با توجه به اینکه برام استوری تولد نذاشته بود و هیچی هم نگفت من یکم شک کرده بودم خبریه. خلاصه مثل اینا ک سورپرایز میشن دستم رفت طرف دهنم اما حوالی لپم موند 😅 بعدا فهمیدم معمولا ادا درنمیارن و واقعا ادم اینطوری میشه 😂 بعد از اون باز رفتم حدود یک ساعت سرکار ساعت دو تا سه و خورده ای و بعد خوابیدم. عصرم رفتیم بیرون تا برای شام رستوران سیگنیچر باشیم.
رستوران قشنگی بود و غذاش خوب بود اما هیچکدوممون خیلی جا نداشتیم چون ناهار زیاد و بعد کیک خورده بودیم ! بعدم که اومدیم خونه و الان از روبروی کولر روی تختم دارم مینویسم.
روز تولد خوبی بود خداروشکر. کلی تبریک گرفتم کلی دلگرم شدم. کلییییی خوشحال شدم. یک سال بزرگتر شدم و این یعنی امید بیشتر، عاقل شدن بیشتر، ماجراجویی های تازه و شروع یک فصل جدید و همه چیزای خوبی که همراه خودش میاره. من بیست و سه ساله ام ! هنوز بهش عادت نکردم اما عادت میکنم. خدایا شکرت برای همه چی ♥️ ۱۹ خرداد عزیز میخوام بدونی که هنوزم مثل بچگیام عاشقتم حتی اگه هوا خیلی گرم باشه 🥳😂🎂