نمیدونم چرا مغزم اروم و قرار نداره؛ ذهنم از اینجا میپره اونجا، از اونجا اینجا :) همش میام سر گوشی ایده بنویسم و لاک ببینم و کتاب ببینم و قرص آهن بخورم و فلان. خلاصه که خیلی خیلی ذهنم درگیره. برنامه های سال اینده رو تا حدود زیادی نوشتم، یعنی چیزایی که الان به ذهنم رسید رو، البته به طور کلی فعلا. واسه عید برنامه ام اینه بشینم پادکست بیزینس گوش بدم و خلاصه برداری کنم. و اینکه آروم بگیرم! شاید کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال رو هم تموم کنم یا حداقل یکمشو بخونم.
الان دارم کتاب لبخند زنان رو میخونم، پروژه شادی رو هم امشب دارم مجددا میخونم، وای چقدر عالیه این کتاب، چقدر یه کتاب میتونه عالی باشه.
راستی ناخنام واسه ژلیش نازک شدن و بیوتین میخورم رو نوشتم اینجا؟ یه چیز دگ اینکه امروز یونی نرفتم اما مثل اینکه بچه ها گفتن ما با این استاد نمیخوایم کلاس و میخوان حذف کنن، در حالی که من عمیقا مطمئن بودم یه چیز قراره یاد بگیریم تو این دانشگاه اونم از این استاده! خب برم یه ایمیل بزنم بگم بهش کاش باشه واسمون. فلن :)
پ.ن: از نوشته معلومه چقدر شلوغه ذهنم!
بعدا نوشت: فهمیدم که بخش عمده ای از این شلوغی ذهنم مربوط میشه به اینستا! بعله خود خودش! هرچی وبلاگ خوب داریم اینستا چیز خوب کمیابه!