غمگینم. صدای بارون میاد . فکر میکنم بارون باشه. بعد چندین شب که تو حیاط میخوابیدم تو اتاقمم چون خروس همسایه از صبح زود کلی سر و صدا میکنه و نمیذاره بخوابم و در نتیجه ساعت هشت ک باید پاشم کمی خوابم میاد. غمگینم چون نمیشه درست حسابی رفت بیرون محدودیت ساعت نه وجود داره. واکسن نیست و البته کسایی که جتی تو امریکا واکسن زدن کرونا میگیرن. این دیگه چه بیماری ایه؟ این چه جوونی ایه؟ دلم میخواد برم کلاس میخوام یکم استفاده کنم از تایمم. خداروشکر کارم هست وگرنه دیوونه میشدم. حوصله نوشتن ندارم، برم بهتره! خدایا کمکم کن خودت.