مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۷۱۰ مطلب با موضوع «روزانه» ثبت شده است

۱۰بهمن

امروز برای دومین روز متوالی فیلمی رو گرفتم که قبلا دیده بودم. 

ساکن طبقه وسط و کوچه بینام.

که این از ننوشتن اسم فیلمهایی که میبینم ناشی میشه. 

مژگان ❤😻
۰۷بهمن

راستش با نزدیک شدن به شروع ترم سه حسم  مثل یه بچه ایه که قراره بره سوم دبستان و الانم بیستم اینای شهریوره :دی

یکم استرس دارم. بیشتر دلیلش اینه که آمار رو افتادم. حالا البته دانشجویی که درس نیفته که دانشجو نیست :دییی

این روزایی که بیکارم یا فیلم میبینم یا مجله ی ایده الِ عزیزم رو میخونم  یا بیرونم  و اینا. خوشبختانه بیشتر فیلمایی که میخواستم ببینم و وقت نمیشد رو دیدم.مثل فروشنده و دختر و... بازم قراره ببینم.

فقط مونده برم دکتر ارتدونسیم که دندونامو چک کنه که به زودی میرم.امشب احتمالا بریم خونه ی عمه و فردا هم بریم مجتمع پارک شاید. امروزم رفتم بیرون تنهایی و  کت چرمی که دلم میخواست رو خریدم. از الان هیجان زده ام واسه خرید عید :)))) همیشه همینجورم من.دوست دارم این کودک درونمو =)))) امروز حال خوبی دارم کلا:) ادامه دار باشه ایشاا...

مژگان ❤😻
۰۳بهمن

امروز واسم خیلی روز خوبی بود :) با دوستم فاطی رفتیم بیرون و بعدشم یه کافی شاپ جدید که مدتیه میخوام برم رو رفتیم که خیلی ازش خوشم اومد، باشد که هی بریم اونجا :)


مژگان ❤😻
۲۶دی

امروز کلی کار انجام دادم :) 

مهم تریناش خرید رفتن بود که خیلی وقته میخواستم برم، البته خریدام تکمیل نشده هنوز.دومیشم مرتب کردن اتاقم بود که خیلییییی نامرتب و کثیف شده بود و توی امتحانا و درس و... نشد مرتبش کنم. الان برق میزنه :)

همیـــن :))

مژگان ❤😻
۱۰دی

خونه مامان بزرگم. داره واسمون فسنجون و سیب زمینی سرخ کرده درست میکنه :)

به به به به :)))))))

واسه امتحان ریاضی فردا هم تقریبا آماده ام. این به این معنی نیست که میخوام بازم درس بخونما :) دیگه بسه هر چی خوندم.خدا هم خودش کمک میکنه بهمون :) فک کنم نمره م نسبتا خوب بشه. 

مژگان ❤😻
۲۷آذر

اول از همه لازمه اشاره کنم با کمک قرص های تجویزی مامان و دمنوش های دم کرده ی مامان سرما خوردگی رو در نطفه خفه کردم :)))) 

یعنی قبل از این که به سرفه و...  بیفتم ، درحالی که فقط گلو درد داشتم، همه چیز حل و فصل شد و اکنون یه آدم کاملاً سالم میباشم :)

چهارشنبه به خاطر سرماخوردگی دانشگاه  نرفتم [ درحالی که قرار بود فقط تا دوازده کلاس داشته باشیم ] و کلاس ساعت نه تموم شده بود. 

و شش روز پشت سرهم تعطیلم کلا :)))) البته فردا و پس فردا رو اختصاص خواهم داد به خوندن امتحان ساختمان داده.ولی خب این حس تو تخت بودنِ صبح خیلی خوبه.[لازم به ذکر است که زیاد هم نمیخوابم صبحا ] 

همینا دیگه :) یه فیلم فضایی هم دیدم که بد نبود و چیزای باحالی داشت. دلم به شدت مجله ایده آل میخواد که مدتهااااست نخوندم. و دلم چند تا کتابم میخواد.  :) 

در ضمن شب یلدا مثل سالهای پیش خونه مادربزرگ خواهیم بود.  همین :)

مژگان ❤😻
۲۳آذر

وقتی به خاطر خواب آلودگی و بی حالی ناشی از سرما خوردگی [هنوز کامل سرما نخوردم البته] سه تا کلاس آخر رو میپیچونم میام خونه میخوابم :) 

البته همچنان سرما خوردگی خر است.خرِ خرِ خر :|

عنوان نوشت: چون که هوا به نظرم سرد نبود اصلا در چند روز گذشته و خب لباسم توی خونه آستین کوتاه بود و... دلیلی نداره واقعا :]

مژگان ❤😻
۲۲آذر

و وسط این روزای پر از درس و امتحان و..  دلم حالش خوشه :))))) خدایا شکرت که حالمو خوش میداری :)))) خدایا لطفا حال همه رو خوش بدار :))))))


+دیشب همراه فاطمه،کلیییی توی خیابونا چرخیدیم و با هم دیگه کلی خندیدیم و خوش گذشت، اصرار من برای رفتن به کافی شاپ البته بی نتیجه بود و فقط دور زدیم :] 

+پروژه ی نوت پدم نصفه مونده و من منتظرم یکی بنویسه کداشو واسم بفرسته :] این درجه از تنبلی در زمینه درس واقعا بی سابقه بوده در من :]

+خدایا شکرت برای همه چی :] 

مژگان ❤😻
۰۸آذر

امروز کلی بیکار بودم! طرفای عصر که دیگه داشت حوصلم سر میرفت گفتم یه بار دیگه امتحان کنم ببینم ویژوال استدیو روی سیستمم نصب میشه یا نه.که وقتی سی دی رو قرار دادم اصلا باز نشد و با ناامیدی سی دی های دوم و سوم رو گذاشتم که اونا فایده ای برام نداشتن.این بار برای اخرین بار سی دی اول رو گذاشتم که در کمال ناباوری باز شد. والان در حال نصبم.امیدوارم موفق بشم و بتونم پروژه ی ماشین حساب رو بنویسم و فردا تحویل بدم. موقع نصب بود که دوستم پی ام داد فردا کتاب ایینمو بیار و من فهمیدم که کلی جزوه از این و اون گرفتم که باید بنویسم و بهشون برگردونم! خلاصه اینجوری شد که بعد از ظهر و شاید کل شبم پر شد!

اما اینکه اومدم اینجا به این دلیل بود که بگم ازدانشگاهمون واقعا ناراضی ام. اون از گیر های بیش از حدشون به وضعیت ظاهری[درحالی که دانشگاه ما تک جنسیتیه].که البته این مشکل به لطف خیلی زود رفتن به دانشگاه و نبودن حراست این حل شده.اونم از قوانین مسخره ای مثل تعهد دادن برای دو غیبت در هر درس[که توی مدرسه هم چنین قانونی وجود نداشت]، یا جبرانی های بیخود گذاشتن و اجبار برای حضور غیاب و الزام ارائه مجوز به استاد در صورت ناخیر داشتن و....  واقعا خوشم نمیاد از این قوانین. انگار اینجا دبیرستانه.حالا اینها به کنار چیزی که به شدت عصبیم میکنه وجود استاد به غایت بی تربیت و بی فرهنگی توی ترم بعدمونه که از حالا و حتی ترم قبلی ذکر خیرش رو شنیده بودیم.ایشون خیلی سختگیر هستند ولی این اصلا مهم نیست، مهم تربیت فرا تر از انتظارشونه که به دانشجو ها حرفهایی از قبیل  زر نزن و...  میزنن :||||||  یا مثلا میگن فلان ارور در کامپیوتر به شما میگه شما خیلی خری و چون شما هستین اوکی رو میزنین:| گل بگیرن در اون دانشگاهی که چنین استادی [استاد؟؟؟؟] توش باشه. گِِِِِِـــــــل. از اینها که بگذریم از اون همه ادعای اینجا دانشگاهِ فلاااانه نمیشه گذشت. 

و موضوع بعدی که در این پست میخوام بهش اشاره کنم دسته گلیه که در رابطه با ماشین به آب دادم. ماجرا از این قراره که شنبه توی راه برگشت به خونه از دانشگاه تقریبا نزدیکای خونه متوجه بوی سوختگی خیلی زیادی شدم ولی توجه چندانی نکردم و به راهم ادامه دادم تا اینکه یه خیابون مونده به خونه ماشین بد راه میرفت و یکی از چراغای اون جلو هم روشن شد و باز هم متاسفانه من توجهی نکردم و به راهم ادامه دادم :دی خلاصه رادیاتور سوراخ شده بود و امروز بابا برد درستش کرد. زیاد چیزی بهم نگفت فقط خیلی تاکید کرد که هر بو و صدایی از ماشین اومد باید حرکت نکنی و توقف کنی با ماتماس بگیری.منم اطاعت کردم! 

در این لحظه نوار نصب ویژوال استودیو متوقف شده و باید برم ببینم چیکارش میتونم بکنم. ببینم میشه فردا این پروژه رو تحویل بدم یا کل کلاسای بعد از ریاضی رو بپیچونم و برگردم خونه. 


پی نوشت: 

1-این هم یه مطلب طووولانی بعد از مدتها برای وبلاگ عزیزم :)

2-امروز یه کتاب خوب دانلود کردم و درحال مطالعه ش هستم به نام "عطر سنبل،عطر کاج" که شاید وقتی تموم شد درباره ش اینجا بنویسم.


مژگان ❤😻
۰۲آذر

امروز بدون ماشین رفتم دانشگاه و هوا به شدتتتت سرد بود، به خصوص توی راه برگشت. 

منم لباسم خیلی گرم نبود.حساابی یخ زدم.ولی خوبی امروز این بود که وقتی رسیدم خونه  فسنجون خاله پز خوردم و یه چایی داغ و الان هم اتاقم حسابی گرمه.حالمم خوبه خداروشکر:)

امروز برنامه نویسی و ریاضی خوب بود و برنامه نوشتیم و انتگرال حل کردیم و... :)

دیروز هم روز خوبی بود.صبح یکم خرید جزیی داشتیم همراه خواهر رفتیم و بعدش هم کلی توی خیابونا چرخیدیم و شب هم به همراه دختر دایی ها و خواهر جان و زن دایی و پسر دایی رفتیم کافی شاپ و شیک نوتلا و اسموتی خوردیم توی هوای سرد:)

خلاصه حالم خوبه کلا:) امیدوارم همه هم حالشون خوب باشه به اضافه یه جای گرم و نرم و خوب و حال خوب کن کنار خونواده و عزیزترین ها:) 

مژگان ❤😻
۱۳آبان

امروز برای اولین بار بدون اینکه کسی کنارم بشینه رانندگی کردم:)))) البته یه بار دیگه هم تنها رانندگی کرده بودم و رفتم دنبال خواهرم ولی خیلی کوتاه و ظهر بود. این بار رفتم دنبال دوستم شیوا و توی خیابونا دور زدیم و جاهای شلوغ هم رفتم :) ذرت مکزیکی هم خوردیم و برگشتم!  البته موقع رفتن خانم همسایه اومد گفت برسونمش جایی منم قبول کردم و رسوندمش :)

خیلی حس خوووبی دارم:))))))) من دیگه یه راننده واقعی ام :دیییی

مژگان ❤😻
۱۰آبان

در این مدت کوتاهی که راننده شدم فهمیدم که یه سری چیزای خیلی کوچیک رو اگه بعضیا رعایت کنن واقعا رانندگی خیلی راحت تر میشه.

مثلا اینکه بدون نگاه کردن به خیابون از پارک نیان بیرون، راهنما بزنن،  یه دفعه ای وسط خیابون توقف نکنن و درحالی که پارک دوبله کردن به ویترین مغازه ها خیره بشن و...

اینایی هم که خلاف میان که دیگه جای خود دارن.البته تقریبا همشون موتور سوار هستند و خیلی هم کم پیش میاد ولی چنین حالتی برای منِ غیرحرفه ای کمی عجیبه.

همین چهار تایی که گفتم رو اگه بعضیا رعایت میکردن واقعا واقعا خیلی خوب میشد! بعضی وقتا انقدر پشت سر هم چیزای عجیب تو خیابون میبینم که حس میکنم تنها فرد این خیابون که داره قوانین رو رعایت میکنه منم!  

مژگان ❤😻
۰۹آبان

غذای خونه ی مادربزرگ جان... بوی خونه مادربزرگ جان... اصلا همه چیز خونه مادربزرگ جان... ❤ 

مژگان ❤😻
۲۹مهر

فیلم "رسوایی دو" رو بعد از مدتها فیلم ندیدن دیدم.همونجور که درموردش خونده بودم اصلا خوب نبود.

منم و یه لیست از فیلمهایی که باید ببینم :)

حیف که وقت سینما رفتن پیش نمیاد. 

مژگان ❤😻
۲۳مهر

امروز با بابا رفتیم دانشگاه. البته من خودم رانندگی کردم :)))))))

خیلی خوب بود.بعدشم رفتیم یکم خرید و بعد رفتیم دنبال مامانم اینا و غذا خوردیم و برگشتیم خونه و در همه ی این مدت من رانندگی میکردم :)))))))

حدود سه ساعت طول کشید.کلی خوب بود و خوشید:)))))

مژگان ❤😻
۲۲مهر

این روزا دارم تمرین رانندگی میکنم. بزرگترین دستاوردمم اینه که میتونم ماشینو از خونه ببرم بیرون یا بیارم تو:دی! رانندگی تو شهرمم بهتر شده.چند روز پیش مامان بزرگمو رسوندم جایی:) البته بابام کنارم بود.و امروزم بابا اینا رو بردم گلخونه.خیلی خوشم میاد همه رو برسونم یه جایی:دییییی هنوز گواهینامه م نیومده و هنوز نرفتم جاده دانشگاه. ولی بیصبرانه منتظر اینم که خودم با ماشین  برم دانشگاه. به امید اون روز :)


بعدا نوشت :کمتر از نیم ساعت بعد از انتشار این پست گواهینامه م اومد:) به جاده دانشگاه خواهیم رفتتتت:))))))

مژگان ❤😻
۱۰مهر

امروز وقتی توی دانشگاه بودم مامانم توی تلگرام عکس یه ماشین رو فرستاد وگفت این ماشینو قراره بگیریم.رسیدم خونه دیدم ماشین توی حیاطه. این هم از ماشین :) گواهینامم هم که به زودی میاد :) خدایا شکرت کلی :))))


+٢ اکتبر، روز انتخاب اسم برای ماشینتون!

چرا ماشینتون اسم نداره؟ ولی کشتی ها و قایق ها اسم دارن؟ امروز اسمشو انتخاب کنید :)*

اسمشو میذارم  نقره :دییییی 


*از کانال noozha

مژگان ❤😻
۰۸مهر

بالاخره فصل جدید بیگ بنگ تئوری اومد. خیلی دوست داشتنیه فیلمش. شلدون مثل همیشه عاااالیییییه.به خصوص موقعی که قرار بود توی جلسه حرفی نزنه و آخرش طاقت نیورد و اشتباهات بقیه رو تصحیح کرد!

چهارشنبه ها سه ساعتی وسط کلاسها توی دانشگاه بیکاریم و دیروز من نشستم دو تا قسمت اول بیگ بنگ رو دیدم. در ضمن چند روز پیش فیلم بارکد رو هم دیدم که به نظرم اوتقدرام خوب نبود.

مژگان ❤😻
۰۴مهر

قبول شدم:))))))))))

مژگان ❤😻
۰۳مهر

بر خلاف حرف دکتر که گفته بود یازده ماه دیگه ارتدونسی تو برمیداری یک سال و دو ماه طول کشید تا برش داشتم. البته چند باری هم وسطاش به موقع نرفته بودم. به هر حال خیلی خوبه که میتونم دندونامو با زبون حس کنم :دیفقط فک بالا رو ارتدونسی کرده بودم و الانم خیلی راضیم:)

دانشگاه امروز خوب بود و تقریبا زود گذشت به جز کلاس خوااااب آور مهندسی. ولی اصلا یه جوریه که تا تاریک شدن هوا دانشگاهیم. خداروشکر این ترم تعطیلی هامون دو روزه و جونداره!

مژگان ❤😻