اخرای پاییزونه
اول از همه لازمه اشاره کنم با کمک قرص های تجویزی مامان و دمنوش های دم کرده ی مامان سرما خوردگی رو در نطفه خفه کردم :))))
یعنی قبل از این که به سرفه و... بیفتم ، درحالی که فقط گلو درد داشتم، همه چیز حل و فصل شد و اکنون یه آدم کاملاً سالم میباشم :)
چهارشنبه به خاطر سرماخوردگی دانشگاه نرفتم [ درحالی که قرار بود فقط تا دوازده کلاس داشته باشیم ] و کلاس ساعت نه تموم شده بود.
و شش روز پشت سرهم تعطیلم کلا :)))) البته فردا و پس فردا رو اختصاص خواهم داد به خوندن امتحان ساختمان داده.ولی خب این حس تو تخت بودنِ صبح خیلی خوبه.[لازم به ذکر است که زیاد هم نمیخوابم صبحا ]
همینا دیگه :) یه فیلم فضایی هم دیدم که بد نبود و چیزای باحالی داشت. دلم به شدت مجله ایده آل میخواد که مدتهااااست نخوندم. و دلم چند تا کتابم میخواد. :)
در ضمن شب یلدا مثل سالهای پیش خونه مادربزرگ خواهیم بود. همین :)