جشن تولد قشنگم :)
امروز تولدم بود و یه اوضاعی بود که نگو اما آخرش خوب تموم شد :)
خب اینجوری بود ک اول بادکنک ها رو گرفتم صبح اما هی بادش کم میشد تا اینکه یکیش کلا دیگه رو هوا نمیرفت بقیه هم باد کم. منم همینطوری اینا رو نگاه میکردم استرس داشتم و عصباااانی چون هیچوقت اینطوری نشده بود این بار جای جدید رفته بودم. خلاصه دیگه کیکم گرفتم و اومدم خونه. گلم ک چهارشنبه گرفتم. بعد یه بااااادی گرفته بود که نگو. خلاصه نشستیم همگی یهو برق رفت! آقا ی اعصابی ازم خرد شد ولی چون مهمون داشتم چیز خاصی نگفتم اما ناامیذ بودم. رقتیم طبقه پایین تا نور بود یکم عکاسی کردیم و اینا بعد خداروشکر برق اومد بعد حدود نیم ساعت. در نهایت کلی عکس گرفتیم و خوش گذشت واقعا در کنار دوستام. کلی هم کادوی قشنگ گرفتم ک همشون رو دوست داشتم و لازم داشتم جدا. اینقدرم خندیدیم و خوب بود. نینی هم اومده بود. راستی وقتی اول رفتیم کافه مامانم رفت بادکنک گرفت از اول. در کل بادکنک ها خیلی خوب نشد اما گل و کیک عالی مخصوصا گلم خیلی خوشگل بود. خودمم تیپ و آرایشمو دوست داشتم. البته مژه مصنوعی هم گرفته بودم اما وقتی گذاشتم واقعا قشنگ نبود برداشتم دوباره اون چشممو از اول آرایش کردم.
دلم میخواست با همین اکیپ کلی بریم بیرون اما اکیپی رفتن یکم برنامه ریزیش سخته ! خلاصه که خوب بود خدا رو صد هزار مرتبه شکر امیدوارم که برای همه جشن هاشون خوب پیش بره.