روزای پاییزی
+دارم کتاب سلا@م غریبه رو میخونم و لذتبخشه
+این روزا تصمیم دارم برم جاهای همیشگی و خوراکی های همیشگی رو بخورم و دست از امتحان کردن مداوم چیزای جدید بردارم. البته هر از گاهی اوکیه. اینطوری یکم چیزایی ک ازشون مطمئنم رو میخورم و لذت میبرم واسه مدتی. چون یکم چیزای بد امتحان کردم. مثل کیک بلک ؛فارست یا همچین چیزی که خیلی بدمزه بود.
+ ای او ۷اس جدید یکم اذیتم میکنه اما اوکی میشه.
+انگار شبا کمی دلگیره چون زود تاریک میشه اما از سردی هوا خوشم میاد.
+فردا عقد دعوتیم و مدتهااااست جای اینجوری نرفتیم و کلی ذوق دارم. ارایشگاه هم میرم بعد دو سال فکر کنم واسه میکاپ. آخرین بار تولد ۲۴ سالگیم بود.
+احساس میکنم همه چی زود گذشت. از وقتی ک دانشجو بودم بعدش زود گذشت اما خوب بود. کار کردم و پول داشتم که چیزایی ک میخوام رو بخرم و برم بیرون. به هرحال راضی ام ب رضای خدا.