روزای شلوغ قشنگ
این هفته عجب هفته شلوغی بودا :) شنبه رفتم شهر کتاب عزیزم
یکشنبه کلاس هنر که عالی بود و گربه خوشگلی کشیدم
دوشنبه گفتم بمونم خونه دیگه آشپزی کردم و برنامه دوشنبه ها شد آشپزی یاد گرفتن
سه شنبه مهمون داشتیم
امروز هم شام با دوستم بیرون بودم و بعدم تولد تو کافه دعوت بودیم با ستاره
فردا میمونم خونه احتمالا
جمعه شاید سینما
و البته شنبه هم باز شاید بریم مهمونی
خلاصه که خوبه اینجوری
اما وسطاش یکم استراحت نیاز دارم معمولا! امروز کتاب کاغذی رو تموم کردم و الکترونیکی هم دیشب
برنامم خوندن کل کتابای لیستم بود به علاوه زیاد نقاشی کردن. فعلا نقاشی زیاد نرسیدم اما کلی کتاب خوندم. راستی فکر کنم عصر یکم بارون اومده بود اما من ندیده بودم فقط دیدم کنار خیابون خیس بود و دوستم گفتم بارون زده.
حالم خوبه خداروشکر
میدونم خدا هوام رو داره
مراقبمه
و بهش اعتماد دارم
ترس رو میذارم کنار
میدونم کار ذهنه
و چیزی نیست که مدیتیشن از پسش برنیاد .