دوستی هامون
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ
الان داشتم یه مطلبی رو میخوندم که یه دفعه یاد اون روزابی افتادم که بعد چهارماه بیکاری تازه دانشگاهمون شروع شده بود و کلی از دست دوست صمیمیم [شیوا] دلخور میشدم بیخودی و... اون موقع ها لیلا با یه دوست صمیمی دیگه ی من در هنرستان دوست شده بود.اونا هم کمی با هم مشکل داشتن. یه روز حسابی با هم درمورد دوستامون دردل کردیم و بعد از مدتی من فکر کردم دیدم خیلی از رفتارای خودم هم اشتباهه در رابطه با شیوا و کم کم خودم رو اصلاح و بهتر کردم.جالبه که شیوا هم متقابلاً بهتر شد. اینه که فکر میکنم توی همه مشکلات در رابطه ها هر دو طرف مقصرن.حتی اگه یکیشون مطمئن باشه هیچ خطایی نکرده.
۹۵/۱۱/۱۷