چند خطی راجع به این روزها :)
+فقط دو تا امتحان دیگه باقی مونده. پایگاه و اصول. نمره های شبکه و زبان ماشین رو هم زدن.
شبکه رو 17.75 آزمایشگاهش رو 18.5 و زبان ماشین رو 13.5 شدم؛چون که ابدا از درسش خوشم نمیاد و نخوندمش. واقعا خوشم نمیادا.به هرحال این درس سه واحدی کلی معدلمو کشوند پایین. البته هنوز چیزی مشخص نیست.
سایت ناد خرابه و تا شنبه نمره ای رو نخواهند زد.خیلی خیلی منتظر نمراتمم. امروز هم امتحان دانش دادیم که مثل همیشه استاد جان سوالات آسونی داده بود و فکر میکنم همشو درست نوشتم. اگر اینطور باشه با توجه به اینکه میانترمم.0.25 کم شدم احتمالا و ایشاا... این درس رو بیست خواهم شد :)))) آخرین بیستی که گرفتم مربوط میشه به زبان در ترم یک!
+این روزها اینجوری میگذره که درس میخونم و یک و شاید هم دوباره درس رو دوره میکنم.در وقتای آزاد "طبیعتا" توی تلگرام و اینستا و وبلاگ ها و... میچرخم و کمی هم کتاب میخونم. لازم به ذکره که هنوز کتاب "پیرزنی که..." تموم نشده.
البته چند باری هم پیش اومده تنها بیرون رفتم واسه خودم کمی توی خیابونا چرخیدم. یا کمی خرید کردم و اینها.مثلا یه دستبند واسه تولد شیوا جان خریدم و اون هم قبلش یه دستبند واسم خرید که بندی شبیه مروارید ریز داره و یک بند طلایی هم بهش وصله و اتفاقا چنین چیزی رو دوست داشتم و میخواستم بخرم. روز امتحان مباحث یعنی دوروز بعد از تولدم هدیه م رو بهم داد و من بهش گفتم که منم میخواستم واسه تو دستبند بگیرم! گفت خب تو که همینو نمیخواستی بگیری، پس میتونی همون دستبند رو بگیری.منم دسبتند مورد نظرم که چند تا رشته ی صورتی هست رو واسش گرفتم و در روز تولدش که امتحان زبان ماشین داشتیم بهش دادم.
+خداروشکر پریشب توفیق خوندن دعای "جوشن کبیر" رو داشتم و ایشاا... بقیه شبهای قدر هم توفیقش رو داشته باشم و داشته باشیم.
امیدوارم که توی این شبها تقدیر عالی واسمون نوشته بشه.من یکی که مطمئنم روزای خوبی در پیش خواهم و خواهیم داشت ایشاا... .