اولین روز پاییز جان 96 :)
اول مهر... یک روز خاص :) خب بالاخره اولین روز دانشگاه در سال تحصیلی جدید رو رفتیم.کلاس وب داشتیم و کمی طولانی تر از معمولش بود ؛به علت اینکه استاد میخواست یک سری مطالب کم اهمیت رو بگه و تموم کنه قضیه اش رو.من در کل کلاس توی نت بودم یا کلاً سرم توی گوشی بود و بالاخره یه کاری به جز گوش کردن به درس انجام میدادم :) بچه ها از کلاس فیلم گرفتن و بعدا ازشون خواهم گرفت.در حین کلاس شیوا یک لباس خوشگل که از مشهد برام به عنوان سوغاتی آورده بود بهم داد :) بعد از کلاس هم مدتی بیکار بودیم تا کلاس بعدی شروع بشه که گفتن چنین کلاسی تشکیل نخواهد شد و بالاخره برگشتیم خونه.
وقتی رسیدم دیدم بسته ی پستی حاوی کتابهام رسیده و نخستین صفحه کتاب "پیش از آن که بخوابم" مزین به امضای مترجم اثر هست :) اون یکی کتاب رو هنوز ندیدم.
بعدش یک قسمت از مجموعه فیلمهای asp رو دیدم.و الان هم میخوام کمی توی نت باشم و برم کتاب بخونم :) همچنین قصد دارم آخر هفته اتاقم رو به یه تمیزکاری مفصل مهمون کنم :)