ادکلن بابا :)
جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۴ ب.ظ
دیروز صبح درحالی که بیدار بودم اما نمیخواستم از تختم جدا بشم پدرم طبق معمول میخواست هممون رو بیدار کنه و بعد از سر و صدای فراوان وقتی دید پا نمیشم اومد کلیییی از ادکلنش که من از بوش خیلی خوشم نمیاد رو خالی کرد توی اتاقم. اولش سعی کردم برم زیر پتوم و بوش رو نادیده بگیرم ولی کم کم بوش زیاد شد و مجبور شدم پنجره رو باز کنم.نهایتا این قضیه به درد گرفتن گلوم منجر شد.الان کمی درد میکنه امیدوارم سرما نخورم. :)
دیگه اینکه امروز برای خودم موکا درست کردم که به جای پودر کاکائو توش نوتلا میریزم و خوشمزه تر میشه اسمشم گذاشتم موکای مخصوص مژگان :) و کتاب "پروژه شادی" رو دوباره دارم میخونم.بسیااار دوست داشتنیه علاوه بر آموزنده بودنش و خیلی توصیه میکنمش.
۹۶/۱۱/۱۳