نقدی بر صدا و سیما 😀
مامانم هر چند وقت یکبار یک سریال پیدا میکنه و هر شبِ هر شب میشینه نگاه میکنه،بعضی اوقات منم میشینم همراهش نگاه میکنم یا از توی اتاقم به صدای سریال گوش میدم و از این طریق ماجراش رو متوجه میشم.
سریالهایی که این روزها مامانم میبینه "آنام" و "هست و نیست" هستند. از "هست و نیست" شروع میکنم .اولش بد نبود تا اینکه دعواهای بیشمار مهیار و دخترخاله اش شروع شد و این قضیه سکه ها که به شدت لوس و غیر واقعیه.مثلا منصور خانی که زن بود اونهم زنی که اصلا جذبه خاصی نداره یا اون مردی که بهش میگن عسل بابا! خیلیییی بی مزه اس این حرف. یا خود رییس عسل بابا خیلی بی مزه و بی ابهته و کارای مسخره میکنه. در کل اولا بد نبود اما الان افتضاحه این سریال.
اما "آنام" به جز اینکه کمی بیخودی کشش میدن سریال رو در کل سریال بدی نیست به نظرم.فقط همونطور که گفتم یه کم حوصله سربر و تقریباً بی اتفاق شده هر قسمتیش. اما پیش بردن چند داستان نسبتاً جذاب درکنار هم رو توی این سریال دوست دارم.
و اما مسابقه "کودک شو"، امروز بدون اینکه بخوام -تنها به این دلیل که تلوزیون روشن بود منم حال نداشتم برم بزنم یه جای دیگه- داشتم میدیدمش. وای که چقدر مسابقه ای که برای باباها طراحی کرده بودن مسخره و بی هیجان بود.من نمیدونم چرا بیننده ها و همسران اقایون انقدر از خودشون هیجان نشون میدادن! البته من هربار از کودک شو قسمت کمی اش رو دیدم اما درکل به نظرم باید کمی هیجان بهش تزریق کنن.
در ضمن دلم برای خندوانه تنگگگ شده و دورهمی هم خوبه :)
این بود نظرات من درباب آنچه این روزها در صدا و سیما میگذرد :)