چهارشنبه سوری عالیمون :)
(این مطلب مربوط به چهارشنبه سوری یعنی 22 اسفند هست و چون الان ساعت از دوازده گذشته تاریخ 23 اسفند براش ثبت میشه)
امروز از ساعت پنج و نیم تا یازده و نیم مهمونی بودیم.تولد یک سالگی دختر عموم تانیا بود (البته تاریخ اصلی تولدش 28 ام هست)و به همین مناسبت و به مناسبت چهارشنبه سوری باغ عموم دعوت بودیم. بسیاااار زیاد خوش گذشت.خیلییی خوش گذشت و حال داد. خواننده خوبی آورده بودن و بابام از اول تا آخر رقصید :) بعد کلیییی ترانه و اینا رفتیم شام خوردیم و بعدش هم انیش بازی و فشفشه و نخ شادی و... بعد هم از روی اتیش پریدیم.من اولین و تنها دختری بودم که از روی آتیش پریدم :)))) بعد کلی وقت یکی دوتا خانوم هم پریدن.و بابام که بارها وقتی اتیش زیاد بود پرید.
خلاصه واقعااا خوش گذشت و عالی بود.ایشاا... که به همه خوش بگذره و عالی باشه برای همه، همچنین ایشاا... خب بی خطری باشه برای همه و دل همه شادِ شاد باشه. :)💜
خدایا بسیاااار شکرت :)
پی نوشت درباره تانیا: تانیا جونم الان دیگه میتونه راه بره،هرچند مدتی یک بارمیافته.امشب بهش کمی مرغ دادم . و شوهرخواهرم توی بغلش خوابوندش :))) آخر جشن هم توی اتاق با یه بادکنک کلی سرگرمش کردم. بادکنک رو باد میکردم و میدادم دستش اونم هی فشارش میداد و دهنش رو میذاشت به یه قسمت از بادکنک تا اونم بتونه کاری که من کردمو انجام بده :)))
بعضی وقتا هم باد بادکنک رو خالی میکردم توی صورتش اونم کلی کیف میکرد :)))