اولین روز دانشگاه + تانیا
خب امروز به طور رسمی روز اول دانشگاه بود ، اون روز غیر رسمیش بود :)
کلا بد نیست دانشگاهش از لحاظ استاد و اینا خیلی راحت گیر تر از دانشگاه قبلیمونه البته فعلا نمیشه با اطمینان گفت اما قاعدتا باید همینجور باشه.
البته حراستش یکم گیر میده،به ما بچه های ورودی جدید بیشتر، برای کشتن گربه دم دانشگاه 🤣
دیشب باغ بودیم تانیا جونم اومد انقدر دوست داشتنیییییی بود مثل همیشه :) مثلا من و کیانا داشتیم میرفتیم کیف تانیا رو از ماشینشون بیاریم دیدم تانیا کیف منو انداخت روی دوشش و شروع کرد بیاد همراهمون :))) اولش توی تاریکی میرفت اما بعد یهو ترسید و برگشت بغلش کنم. بغلش سرمو روس بالشش گذاشتم شروع کرد صورتمو ناز کنه :) عاشق بابامه و هی صداش میکنه دیروزم میخواست همراه بابام بیام خونمون چون من سرما خورده بودم بابام نیاوردش البته بعد دیدمش دیگه :)
اخه چقدر یه نینی میتونه دوست داشتنی باااشه😍 خدایا مواظبش باش و مواظب همه نینی ها لطفا :)