دانشگاه و بقیه موارد
امروز استاد مهندسی کاملا یهویی ازمون کوییزی گرفت که لزوما هم جوابش توی جزوه نبود اما قبلا سرکلاس گفته شده بود. خلاصه من بد ندادم و البته ما چهار تا (من و انیس و شیوا و غزاله) مثل هم نوشتیم تقریبا با کمک هم :)
و بعدش هم چون قرار بود تا چهار و نیم بمونیم امروز(چون دو جلسه دیفرانسیل داشتیم،یه جبرانی و یه اصلی اخه استاد قراره هفته دیگه انشاا... بره کربلا.) البته من خبر نداشتم و فکر میکردم هفته دیگه قراره بمونیم. خلاصه تاریخ رو نرفتیم و به جاش رفتیم غذا خوردیم بیرون دانشگاه. خیلیم خوب بود و خوش گذشت و کلاس هم نیم ساعت زودتر تموم شد و همه چی هم عالی. در ضمن سه کتاب دیگه هم گرفتم از نمایشگاه کتاب دانشگاه به اسم “زندگی عزیز” که واقعا واقعا جلدش رو دوست دارم و بهم حس خوبی میده. این کتاب برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۳ بوده. باید اعلام کنم که دانشگاه عااالیه خداروشکر ،نزدیک خونه، دوستای خوب، استادای خوب، درسای خوب . همه چی عااالی ؛خدایا شکرت واقعا. انشاا... همیشه حال همهی هممون خوب باشه.
دیگه وقتی هم اومدم خونه یه چایی خوردم و لیسنینگ زبان رو گوش کردم و امتحان لیسنینگ رو هم خوندم.
کتاب”ورونیکا...” رو هم هنوز دارم گوش میدم و به زودی تموم میشه میام مینویسم در موردش.
پ.ن: مامانم امشب میخواست بگه “بهنام بانی” اسمشو یادش رفت گفت “بانی برگر” =)))))