یار مهربان کتااااب :)
اول اینکه هفته کتابخونی مبارک :) دوم اینکه به کتابفروشی ها با ارائه کارت ملی بیست درصد تخفیف میدن و من و خونواده جان و کیانا رفتیم شهر کتاب چهار باغ بالا که خیلی دوسش دارم کتاب خریدیم. من کتابهای: داستان های ماشین تحریر،فریمن موش کتابخوان و مغازه خودکشی رو خریدم و کیانا کتاب انسان خردمند رو خرید که قراره بعد از خوندنش بده به من بخونم :) کیانا کنابای تاریخی دوست داره ، من تا حدوددددی به تاریخ علاقمند شدم جدیدا، قبلا در دوره راهنمایی اصلا خوشم نمیومد ازش.
ظهر هم کیانا و تانیا خونمون بودن و تانیا جونم مثل همیشه کلی دلبری کرد. عاشق باد زدن زغاله . میشینه روی صندلی های اپن و صندلی رو میچرخونه. من داشتم نماز میخوندم هی میومد روبروم به من میگفت بیا و میرفت توی اتاقم. جارو و خاکانداز دستش گرفته بود میچرخید توی اتاق یهو دید مامانم غذا براش اورده سریع جارو اینارو پرت کرد اومد توی سفره نشست =)))) کلا علاقه داره توی سفره بشینه . به عروسک کفش دوزک میگفت هاپو که من دیگه عاشق این حرفش شدم :*** عاشق تابلوی اسبه توی خونمون و همیشه همیشه میخنده برا اسبا و بهشون میگه بیا. امروز کلاه و کفش خوشگلشو پوشیده بود با سوییشرت نارنجیش که خیلی خیلی بهش میاد.در ضمن تانیا خانوم خیلی عاشق بابای منه :* خلاصه که همیشه گفتم بازم میگم عاااشقشم :**** خدایا لطفا از همه نینی ها مواظبت کن .