گزارش کوتاه روزانه
يكشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ب.ظ
خدایا شکرت :)❤️
امروز رفتم خرید برای عید از نظر، کیف و کفشم موند که رفتیم افتخار بسته بود به زودی میرم ایشاا... میگیرم. یه کرم ابرسان هم گرفتم و یه کرم دور چشم.
جمعه هم خونه مامان بزرگ جانم بودم ؛ برام سه جور فذا پخته بود: قیمه، فسنجووون، ماهی. که البته من دیگه حا نداشتم ماهی بخورم :) با هم حرف زدیم و فیلم دیدیم و اینا. اخرم خالهام اومد من دیگه برگشتم. خالهام هم برام چیپس اورده بود و میگفت چون ساده دوست داری ساده گرفتم :) البته من قبلنا فقط ساده میخورم الان طعمای دیگه هم میخورم. مامان بزرگم بهم میگه برات پیسکی(یا یه همچین چیزی ) خریدم ، گفتم چیه گفت همینا که همه میخورن، دوریه! اخرش معلوم شد منظورش پیراشکی بوده :))))
مامان بزرگ جونم نفس منه :*
۹۷/۱۲/۰۵