مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

خاطره بچگی

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۱ ب.ظ

خیلی وقته که داشتم فکر میکردم که از بیست سالگی به بعد بیشتر خاطرات بچگیم اینا یادم میاد. مامانم دیشب توی باغ گفت به سن ما که برسین بیشتر خاطرات بچگیتون یادتون میاد و فهمیدم مثل اینکه عادیه هرچی بزرگتر بشی چیزای بچگی یادت بیاد.

خلاصه این مقدمه رو نوشتم تا بگم الان که داشتم کتاب “سیر عشق” رو میخوندم یاد روزی افتادم که داشتم یه رمان ایرانی میخوندم توی بچگیم یا نوجوونیم. پدربزرگم اومد خونمون و کتابو گرفت یکمشو خوند. فکر کنم خوشش اومد که کتاب میخونم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۹
مژگان ❤😻

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">