آنا کارنینا تمام شد :)
چند دقیقه پیش جلد دوم آنا کارنینا هم به اتمام رسید. همین الان که این جمله تموم شد یادم افتاد برم در کتاب ظرافت جوجه تیغی اظهار نظرها درمورد آنا کارنینا رو ببینم. اما از اینجا به بعد اسپویل:
خیلی ناراحت شدم که آنا خودش رو کشت و بدتر اینکه در لحظات اخر پشیمون شد. هرچند قبلا هم پشیمون شده بود اما نهایتا این کارو کرد. در کل اوایل از این رمان خسته شدم بودم انا از اواخر جلد یک علاقمند شدم و مطمئنا این رمان رو با تداعی چای و شب های پاییز به یاد خواهم اورد :) کلا به نظرم کتاب خوبی بود و جزییات خاصش گاها بینظیر بودن.
الان هم میخوام کتاب تمام چیزهایی که باقی میماند(؟) رو شروع کنم. این رو حدود یک هفته پیش از شهر کتاب خریدم همونطور که قبلا هم نوشتم. البته اول بخشهای ظرافت جوجه تیغی . راستی یه کتاب دیگه هم از نمایشگاه دانشگاه خریدم: آن دختر قبلی.
+راستی کمی سرما خوردهام. اما فقط کمی. و کلا خوبم خداروشکر :) گلو درد و اینا اصلا ندارم و فقط صدام گرفته.