یک روز عادی من
خواستم یک روز عادی از زندگیم رو ثبت کنم که بعدنااا بخونم و لذت ببرم :)
از خواب پا میشم، کمی کتاب میخونم یا مستقیم میرم سراغ صبحونه و بعد کمی حرف میزنیم با مامان و خواهرم؛ بعدشم کار. البته ممکنه اول کار کنم کمی بعد صبحانه بخورم، اگه مامان بعد من از خواب پاشه.
وسط کار کمی استراحت میکنم، بعدش نماز و ناهار. ممکنه ظهر کمی کتاب بخونم و عصر بقیه کارامو شروع کنم. البته این واسه کرونا هستش، قبلا عصرا خیلی بیرون میرفتیم الان خیلی کم. و رستوران و کافه هم که دیگه کلا نمیشه رفت فعلا.
خلاصه معمولا شبا کارم تموم میشه شروع میکنم رفتن نت و کتاب خوندن. کمی هم با مامان بابا حرف میزنیم و خواهرم. البته بیشتر از کمی :) این روزا عصرا ممکنه باغ هم یه سری بزنیم هوا عالیه. شبم که روتین شب و تمام. قبل خواب نت و کلییی فکر میکنم. بعضی وقتا ایده به ذهنم میرسه و گاهی چند بار گوشیم رو برمیدارم تا ایده ها رو بنویسم، خداروشکر :)
خب فکر کنم همینا هستش یه روز عادیم. درس و اینا هم گاهی وقتا هست و این روزا هوا فوق العاده اس، صدای گنجشکا و گل و بوی خوش و...
خدایا شکرت به خاطر زندگی عالی که دارم، لطفا زندگی همه عالی باشه.