فینگیلی های بانمک
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۱ ب.ظ
تنها چیزی که امروز بعد از کلی ناراحتیِ الکی تونست لبخند به لبم بیاره،دیدن چند تا پسر بچه دم مدرسشون بود که از پیچیدن یه ماشین جلوشون خیلی ترسیدند و با فریاد فرار کردند!درحالی که خیلیم اروم پیچید. یکیشون که رفتارش جوری بود انگار که جنگ شده!! با هیجان و ترس گفت :حاجی واایسا :-D
۹۵/۰۲/۲۸