خود عید 12+1 :)
نمیدونم چرا سری مطالب "خود عید" وبلاگم 12 تا شدن به جای 13 تا احتمالا دو روز رو در یک پست نوشتم.خب اینم از آخرین مطلب عید 97 :)
امروز برای سیزده به در حدود ساعت یازده رفتیم باغ به همراه مامان بزرگ و شوهر خواهرم (و خب خونواده خودمون) بعدش کم کم دو تا از دایی ها هم اومدن.قبل از اومدنشون دختر عموم و عموم اومدن به همراه تانیای عزیزم. تانیا زیاد بغلمون نیومد اما کلی بوسش کردیم.یه لباس زرشکی توپ توپی هم تنش بود که خیلییی باهاش خوشگل شده بود :) کمی هم با دوچرخه پسر عمم که کیانا آورده بود دوچرخه سواری کردیم و بعدش هم عمو اینا رفتن و ما ناهار خوردیم و بعد از ناهار کمی وسطی بازی کردیم.بعدش خونواده شوهرخواهرم اومدن و بستنی خوردیم و سبزه گره زدیم. و بعدش هم که برگشتیم خونه :)
خداروشکر سیزده به در خوبی بود. انشاا... که برای همه خوب بوده باشه و همچنین انشاا... که سال بسیار خوبی برای هممون باشه :)