مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

پراکنده نوشت

پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ق.ظ

+نشستم،توی محوطه دانشگاه و منتظرم تا ساعت ده و نیم کلاس سیتم عامل شروع بشه.الان نه و نیمه.

خیلی خیلی بی حوصله تر از اونم که بشینم و به صحبت های چرت استاد سیستم گوش بدم.

واقعا توانایی ارائه درس رو نداره و برای هر سوال کوچیک دانشجو ها سه ساعت توضیح میده.به این میگن یه استادی که بلد نیست مدیریت زمان بکنه، بلد نیست چی رو زیاد توضیح بده چی رو کم، بلد نیست درس بده.

تا ساعت ده و نیم نمیدونم چیکار کنم، توی استرحتگاه بودیم و من حوصلم اون تو رفت اومدم بیرون.صدای بلبل و گنجیشک میاد!

+خیلی دلم میخواد با یه شکلات خوشمزه که توی بوفه میفروشن حال خودمو خوب کنم ولی به خودم گفتم دیگه نباید چیزای جوش آور (!) بخورم تا برای عید پوستم خوب باشه. 

نمیدونم چقدر به این عهدم وفا دار میمونم.(بعدا نوشت:آخرشم به حرف دلم گوش کردم!!)

+کلاس اخرمون برنامه نویسی ه و مریم -دوست پارسال - که ترم قبل این درسو نتونسته پاس کنه باهامونه.خیلی کنارش خوش میگذره. 

+امروز حراست به همهههه چیز. و همه کس گیر داد.حتی به اون رژ لب صورتی کمرنگ من. 

پ.ن: این مطلب رو صبح امروز توی دانشگاه نوشتم و الان که دارم منتشرش میکنم ساعت دو و چهل دقیقه ی صبحه!گلو درد دارم و خوابم نمیبره.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۹
مژگان ❤😻

نظرات  (۱)

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۰۷ مجنونِ لیلی
جوش آور 😅
عجب معضلی بود 
پاسخ:
😄

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">