مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
۱۵ارديبهشت

نوشته های اون مطلب "درباب مسئله مهم دوست" مختص چند روز بود که حس میکردم دوست صمیمی ام یه جوریه!و تفاهم نداشتیم! الان خیلی این موضوع کمرنگ شده ولی هست!امیدوارم یه روز حذف بشه.

به هرحال اینکه ترجیح میدادم کمی نزدیکتر به هم فکر میکردیم.و عقایدمون درمورد موضوعات مختلف شباهت بیشتری داشت.که فعلا این تفاوت هارو نادیده میگیرم!

مژگان ❤😻
۱۵ارديبهشت

امتحان میانترم سیستم عامل داشتیم و من نزدیک چهاردور خونده بودم!-مطالبش جوریه که آدم هی فراموش میکنه.-

جالبه که امتحان کنسل شد!خیلی جالبه ینی!  زودتر هم تعطیل شدیم. داشتن دانشگاه رو برای کنکور ارشد آماده میکردن.

مژگان ❤😻
۱۴ارديبهشت

+پارسال به خاطر درس خوندن زیاد برای کنکور،مسابقات علمی و درسای خودمون کمی از موهای جلوی سرم ریخت.و هنوز کاملا درنیومده. از این بابت ناراحتم.

درحال حاضر اسپری فولیکا مصرف میکنم که تقریبا خوب بوده تا الان ولی فکر میکنم باز هم نیاز هست.امیدوارم ایندفعه که بگیرم دیگه کامل موهای ریخته شده دربیاد.


+امروز کتابخونه بودم و سیستم عامل میخوندم.حس میکنم باید یک دور دیگه هم بخونم. 


+چندین روزه دلم ته چین میخواد و هر دفعه به نوعی این آرزو برآورده نمیشه!مثلا امروز رستوران مورد نظرم بسته بود. 


+برخلاف این هفته و هفته ی قبلش،هفته ی اینده اصلا امتحان نداریم. این خیلییی خیلییی خوبه!بالاخره کمی استراحت میکنیم.تا دوازده خرداد باید به دانشگاه بریم و بعدش امتحانات شروع میشن. فقط چهار هفته مونده!

مژگان ❤😻
۰۹ارديبهشت

دوست، به نظر من خیلی خیلی مهمه.ادم باید یه دوست داشته باشه که همه چیش رو باهاش درمیون بذاره و بیرون رفتن و شادی و غمش و.... با اون باشه.

-حالا ممکنه برای بعضی ها اون "دوست" به معنای واقعی مادر یا خواهرشون هم باشه-

راستش درمورد دوستِ صمیمی و واقعی م در حال حاضر مرددم!اصلا این روزها کلا مرددم.در مورد خیلی چیزها.دوست هم یکیش.

دوست صمیمی و یه جورهایی دوست گرمابه و گلستان -تقریبا!-دارم! اما درمورد همین جمله هم تردید دارم!

اینکه همه اونجوری نیستن که ما میخوایم.اخلاق همه با هم فرق داره،خب این چیزا هست دیگه. ولی گاهی حس میکنم بعضی آدما اون حداقل ها رو بلد نیستن!

بگذریم...!

مژگان ❤😻
۰۹ارديبهشت

+چرا حس میکنم اطرافیان حرف من رو نمیفهمند؟حداقل کامل نمیفهمند.

اون جزییاتی که من در نظر میگیرم رو چرا نمیبینند؟

خیلی روی آداب اجتماعی حساس شده ام؛ چرا احساس میکنم برای خیلی ها مهم نیست؟! و چرا حس میکنم خیلی ها بویی ازش نبردند؟اصلا از وجود چنین چیزی خبر دارند؟!!


+چرا از علایقمون چشم پوشی کنیم؟برای خوشایند دیگران،برای زودتر رسیدن به هدف،برای.... 


+تظاهر و باز هم تظاهر.... مسئله ی مهمیه برام....تظاهر نکنید لطفا!


مژگان ❤😻
۰۹ارديبهشت

روزای خوب توی راهن.....!! 💕

به طرز عجیبی یه همچین حسی دارم!

مژگان ❤😻
۰۷ارديبهشت

درمورد اینکه ادامه تحصیل بدم-حداقل تا لیسانس-بسیار مرددم.

اول اینکه قصد کار کردن ندارم؛برخلاف قبلا که برنامه های بسیار زیادی برای کار کردن در سمت برنامه نویس بودم!

دوم اینکه درس خوندن کمی خسته کننده س!قبل از ورود به دانشگاه قصد داشتم تا دکتری بخونم حتی!نمیدونم چی شد یهو تصمیم گرفتم فوق دیپلم بگیرم و تموم!

ابن درحال حاضر خیلی برام مسئله س.


مژگان ❤😻
۰۷ارديبهشت

امتحان زبان داشتیم امروز.

دیر برگه ها رو توزیع کردن.یعنی برگه های همه رو دادن ولی برگه های ردیف ما یکم دیر شد.و اعصاب منم خُرد! به هرحال امتحانش خوب بود.

امتحان ریاضی رو از شش سه شدم و ادبیات رو از پنج چهار و نیم! 

انتظار داشتم نصف نمره ریاضی رم نگیرم حتی!گرفتم ولی نصفشو.خیلی سخت بود.

ادبیات انتظار داشتم کامل شم که نیم نمره کم شدم!

خلاصه با اینکه ریاضیم کم شد ولی چون مشتق رو بلدم حس خوبی دارم به پایان ترم!


+عاشق امتحان زبان دادنم!


مژگان ❤😻
۰۶ارديبهشت

تظاهر به دوستی! 

تظاهر به عشق!

#یکم شبیه خودت بودی ای کاش!!!!! 

مژگان ❤😻
۰۴ارديبهشت

دیشب میدان نقش جهان(میدان امام)بودیم.فرنی زدیم بر بدن؛بسیار خوشمزه بود.خوش گذشت. 


شعر نوشت:

سخن

این 

است 

که 

ما

بی

تو 

نخواهیم

حیات


#حافظ 



مژگان ❤😻
۳۱فروردين

+درس "مشتق" تا حدودی گفته شده و احساس میکنم خیلی ازش خوشم اومده!  چون برخلاف "حد" لازمه فقط جایگذاری کرد و بعدم ولش کرد رفت! امتحان میانترم ریاضی اصلا خوب نشد!از حق نگذریم خیلی نخونده بودم و سوالات کمی مشکل بود.به هرحال میشه جبران کرد به امید خدا!


+فیزیک برخلاف همه ی سالهای قبلی که فیزیک داشتیم راحته! دلیلشم اینه که فهمیدم وقتی درسی کمی سخته به این معنیه که باید بیشتر خوند ؛نه اینکه ازش متنفر باشی و هیچوقت نگاهش نکنی!!


+امتحان برنامه نویسی رو از پنج،پنج شدم و این خیلی خوبه!خیلی. 


+امتحان ادبیات برخلاف تصورم چندان خوب از آب درنیومد.استاد ادبیات هم از اینکه امتحانم خیلی خوب نشد تعجب کرده بود،آخه شاگرد زرنگ کلاسِ ادبیاتم! ;-) 


+امتحان اندیشه نسبتاً خوب بود .البته هنوز نمره ی هیچکدوم از امتحانات میانترم اعلام نشده-جز برنامه نویسی؛که همون موقع مشخص میشه-.هفته ی آینده امتحان زبان و بعدش سیستم عامل داریم. 


بی ربط:آنتی ویروس سیستمم فعال نمیشه.از توی اینترنت لایسنس گرفتم،با پشتیبانی تماس گرفتم، به سایت نود 32رفتم.کلی لایسنس پک دانلود کردم.ولی نمیشه که نمیشه. خسته شدم از دستش!



مژگان ❤😻
۲۹فروردين

+وقتی مینی بوس دانشگاه ساعت شیش و نیم میاد؛حق اونی که 6:35 میرسه س بشینه رو صندلی نه اونی که 6:55 دقیقه میرسه و دوستش براش "جا" گرفته! من که خودم قبل از رسیدن یا به محض رسیدن مینی بوس میرسم ولی واسه بعضیا گفتم. 


+وقتی میدونی دوشنبه امتحان داری باید قبلش جزوه تو چک کنی ،  برنامه های رو فلشتو اوکی کنی که بتونی درس بخونی نه اینکه دقیقا شب امتحان و کمتر از یک روز مونده به امتحان با پررویی و بی ادبی تمام به دوستت بگی عکس جزوه بده و چرا عکس برنامه نگرفتی و.... 


سوال: چرا بعضیا انقدر بچه ان؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مژگان ❤😻
۲۷فروردين

+بچه که بودم یه دفعه مادربزرگ رفت کربلا. قبل از رفتن موهای منو با یه نخ یا کش قرمز رنگ بست.

تمام مدتی که کربلا بود کش رو توی کمد بچگی هام -که بسیار به هم ریخته بود - نگه داشته بودم و نگران مادربزرگ بودم ؛ کش رو میبوسیدم!


+دیشب که مادربزرگ داشت نماز مربوط به به شب آرزو ها رو میخوند تمام مدت منتظر بودم نمازش تمام شود و بروم ببوسمش!بعد از عید دیگه ندیده بودمش.


+دیشب وقتی اومدیم خونه مادربزرگ،  پدربزرگم نبود. در غیابش رفتم کتابی که روی مبل گذاشته بود -و درحال مطالعه اونه- برداشتم و یه کمی  خوندمش.  پدربزرگ اهل مطالعه و دوستدار شعر ه. شعرها و حکایت های زیادی رو حفظه. و برای خیلی پیشامد ها شعر یا حکایتی در آستین داره! 


+از بدو ورودم به خونه مادربزرگ بوی خوبِ غذا همه جارو پر کرده بود. قبلا اینجا نوشته بودم مادربزرگ دستپخت بسیار خوبی داره. خیلی اهل آشپزی و آشپزخانه س.سفارش های فسنجون منم همیشه قبول میکنه! 


+مادربزرگ آخر نمازش برای منم دعا کرد ؛اختصاصی و با ذکر نام! ❤


+پدربزرگ و مادربزرگ دو تا انسان بسیار مهم در زندگی من هستند!

👵 👴 
عنوان نوشت:عنوان ایهام دارد!!! 
مژگان ❤😻
۲۲فروردين

خیلی وقته که اینجا نیومدم!

در مورد عید اینکه چند جای تاریخی و تفریحی شهر خودمون رو رفتیم و اکواریومی که  توی ناژوان هست رو قرار بود بریم که گفتن شلوغه و بعد عید میریم.

یه روز هم رفتین سیتی سنتر سپاهان شهر.بقیه ش هم که به دید و بازدید گذشت. قرار بود عید مسافرت بریم که نشد. 

از این هفته امتحان های میانترم شروع خواهند شد و این ترم کم کم داره تموم میشه!خوشحالم که قراره تابستون بیاد و کلی حس خوبی از فکر کردن بهش بهم دست میده!

از حالا دارم برای جشن تولدم فکر میکنم.توی خونه یا توی رستوران بگیرم.

فعلا همینا! :-) 

مژگان ❤😻
۰۱فروردين

انقدر که از بدیهای دانشگاه و رتبه کنکورم گفتم عذاب وجدان گرفتم!

خب راستش این تعطیلی چهارماهه درسته که منو عقب انداخت ولی به این استراحت واقعا نیاز داشتم.به خصوص که توی دوره درس خوندن برای  کنکور خیلی به خودم توجه نمیکردم و این چهارماه جبران کردم.

اولین پاییزی بود که توی خونه بودم و اولین دی ماهی که استرس امتحان نداشتم! 

خب خوب بود و جالب! دانشگاه هم خوبه.مسیر طولانیشم یه جور گردش محسوب میشه!


مژگان ❤😻
۰۱فروردين

اولین روز سال 95 پر از شادی برای همه. 

همیشه به عید و بهار و تغییر های طبیعت و این جورچیزهایی که توی بهار و کمی قبلش اتفاق می افته خیلی خوشبینم.

عاشق و دلباخته ی تابستونم که هستم!

البته بقیه فصلها هم خوبی های خودشونو دارن.

عید قصد سفر نداریم، هرچند قبلش قصد داشتیم گردش چند روزه ای در تهران که الان خلوت هم هست داشته باشیم ولی فعلا منصرف شدیم.دلم خیلی برای شمال تنگ شده!

مژگان ❤😻
۲۶اسفند

از تظاهر بیزارم...تظاهر به خاص بودن، خوب بودن، حتی تظاهر به بد بودن،نمیدونم تظاهر به همه چی... اینکه سعی میکنند خودشون رو یه جور دیگه نشون بدن.

چرا بعضیا سعی نمیکنند خودشون باشند؟!


عنوان نوشت: از موزیکِ طبیعی باش-تیک تاک

مژگان ❤😻
۲۶اسفند

یه کاکتوس خریدم که با وجود کوچولو بودنش چند تا گل خوشگل داره!البته از اول نداشت؛ مثل اینکه هوای اتاق من بهش ساخته! 

دو تا هم شمعدونی به رنگهای قرمز و سفید. 


بعدا نوشت :اسمش رو گذاشتم ادلیا! به معنای شکر خدا. 

مژگان ❤😻
۲۶اسفند

دهانت جوجه هایش را پریدن،

گر بیاموزد

کلام از لهجه ی تو 

اعتباری تازه خواهد یافت! 

حسین منزوی

مژگان ❤😻
۲۶اسفند

میخوام توی این پست کارایی که امسال(94) انجام دادم رو بنویسم.شاید یه کم طولانی بشه پس توی ادامه مطلب مینویسمش.

مژگان ❤😻