این ترم یه گروهی داشتیم به مدیریت زهرا توی تلگرام. بعد گزارش کارای سخت افزارمونو میفرستادیم توی گروه میخواستیم آخر ترم همش یه جا باشه بخونیم (البته توی گروه حرفای دیگه هم بودا ولی به دلیل گزارش ها گروهمون برامون مهم بود) . یه روز نمیدونم چی شد من گفتم عه من میخوام مدیر باشم و بعد مدیر شدنم فکر میکنم فاطمه رو از گروه پاک کردم بقیه رو نشد.بعدش رفتم خودم گروه زدم گفتم باید بیاین اینجا. بعد زهرا هم اون گروهمونو پاک کرد.
و به این ترتیب کل گزارش کارامون پرید.
ما :|||||
گزارشای سخت افزار :||||||
همه مدیران دوران :|||||||||||
😀😀😀😀😀 این بود یکی از خاطراتم از این ترم چهار باحال.
امروز امتحان سخت افزار که اخرین امتحان بود رو دادیم. و بعدش رفتیم ذرت مکزیکی خوردیم و هات چیپس از یه کافی شاپای شهرمون که زیاد میریم و خیلی خوبه. دکورشو عوض کرده بودن و بسیار خوب و خوشگل شده البته قبلا هم خوب بود، از مدتها پیش تصمیم داشتیم موقع فارغالتحصیلی چهارتایی بریم کافی شاپ که البته چون هنوز همه نمره هامون اعلام نشده و دفاع پروژه هم تموم نشده هنوز فارغالتحصیل نیستیم ولی میشیم ایشاا... و برای فارغالتحصیلی کافی شاپ هم میریم ایشاا... . :)