مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۹اسفند

خب در چند قدمی سال نو میخوام درمورد سا ۹۷ بنویسم: 

اول اینکه خیلی خوشحالم که امسال به خدا نزدیکتر شدم، بیشتر باهاش حرف زدم، نمازمو بهتر خوندم و بیشتر قرآن خوندم، خدایا شکرت. بعد اینکه حسااااابی کتاب خوندم ، فکر کنم تا الان پرکتاب‌ترین سالم بوده. و همچنین کلی لیست های مختلف برای خودم درست کردم که بخونم. دیگه اینکه امسال وارد دانشگاه جدیدی شدم و دارم برای لیسانس میخونم که شاید اخرین مقطع تحصیلیم باشه(شایدم نباشه) . کارتینگ رو تجربه کردم، اسب سواری هیجان انگیزی رو تجربه کردم، در کنار خونواده عزیزم شاد بودم و سالم بودیم .کلاس زبان رفتم، برای اولین بار سرسره ابی رو تجربه کردم. در ضمن بیست ساله شدم که این به معنای “دو” شدن دهگان سنم بود. که این خیلی مهمه و دوست داشتنی و در بیست سالگی حسابی بزرگتر شدم، برنامه ریزی های بهتری برای خودم انجام دادم. مثبت اندیش تر شدم و همچنین یه لیست بزرگ درست کردم از چیزایی که دوست دارم که انشاا... در سال جدید انجامشون میدم. همچنین باید این لیستو اینجا هم بنویسم. یه تولد خوشگل به تم طلایی گرفتم.با تانیا جانم بازی کردم کلی ، خودمو بیشتر دوست داشتم و نظر بقیه برام کم اهمیت تر شد. 

در ضمن ولادت امام علی (ع) مبارک :)

همه چیز به من یاداوری میکنه خداروشکر کنم. 

خدایا شکرت به خاطر سال عالی‌ای که پشت سر گذاشتم. خدایا شکرت برای سلامتی و خوشحالی و خوشبختی و شادی‌ام. برای اینکه حال دلم خوبه. برای خونواده خوشبخت و سالم و شادم. برای همه چیز.

در سال جدید برنامه‌ام اینه که کارای اون لیستی که گفتم رو انجام بدم، شادتر باشم، برنامه ریزی های شخصی(زیبایی و شخصیتی) رو دنبال کنم. و همه چیزای خووووب :) انشاا... در حوزه درس هم موفق باشم و البته تصمیم برنامه نویس شدنم رو بیشتر بررسی کنم . مطمئنم سال ۹۸ سال بسیار عالی و پر از شادی و خوشبختی و سلامتی خواهد بود. 

حالم هم که عاااالی . خدایا شکرت برای حال عالی . خدایا لطفا حال هممون عالی باشه . :)

مژگان ❤😻
۲۷اسفند

امروز با مامانم رفتیم برای خودمون لباس خونه کرفتیم. بعدشم نوبت ارایشگاه داشتم و الان دارم با موهایی که دمشون صافه و البته کلا هم صاف و اتو کشی شده هستن پست میذارم -_- 😌 :دی خیلییی موهام خوشگل شده خداروشکر فقط کمی کوتاه شد که اونم اوکیه چون قشنگ شده و الان بهتر میتونم بهشون برسم، به خاطر رسیدگی و ماسک موهای اخیرم کلیییی موهام براق شده. بعدم رفتیم برای بابام کت شلوار خریدیم که برای عروسی خواهرم بپوشه انشاا... . 

پی‌نوشت: خدایا شکرت :) 

مژگان ❤😻
۲۶اسفند

چقدر حال و هوای عید همه جا هست، ماهی و سبزه و شب‌بو و ... 

خواهرم هم با شوهرش اینا رفتن مسافرت. قراره برن کیش . انشاا... به خوبی و خوشی و سلامتی برن و برگردن و بهشون خوش بگذره.

امروز مژه مصنوعی گرفتم و برای اولین بار استفاده کردم. خیلی خوشگل شد. برای برداشتنش اول کمی محلول پاک کننده ارایش چشم زدم اما بعد بقیشو کندن با دست و حس میکنم مژه هام کمی کنده شده انا مطمئن نیستم. در هر حال برای خودم روغن تقویت مژه درست کردم. به وسط کتاب دنیای سوفی رسیدم. و پادکست هم گوش میدم. با وجود اینکه گفتم دیگه خلاصه نمینویسم اما بعضی چیزاش انقدر جالبه که دلم نمیاد ننویسم ، البته دیگه به دقت قبل نه فقط یه خلاصه کوچولو . 

 

پی‌نوشت: خدایا شکرت :)

مژگان ❤😻
۲۴اسفند

اینم از خلاصه پادکست پساحقیقت که قبلا گوش کرده و نوشته بودم. این پادسکت سه‌قسمتی بسیار جالب بود. 

مژگان ❤😻
۲۳اسفند

من روز هاست میخوام بیام اپ کنم اینجارو و حالشو ندارم ! خب باید بگم تانیا جان اومد خونمون کلی باهام حرف زد که ازشون فیلم گرفتم. به‌جای منو بشون میگه بشین من :)))) دیگه خیلی چیزا میگه :* 

کتاب دنیای سوفی عاااالیه، پادکست های استرینگ‌کست رو هم دارم گوش میدم اما دیگه خلاصه برداری نمیکنم چون سرعت گوش کردنمو میاره پایین، یعنی وقتی گوش میدم بعد تازه باید خلاصه برداری کنم بعدش هم خسته میشم یه مدت دیگه گوش نمیدم :) برا همین بعدا خلاصه هایی که تا الان نوشتم رو میذارم بقیه‌شم خلاصه نمیکنم فعلا. 

سه قسمت پادکست ژنوم رو گوش کردم و یه چیز جالب ازش: شرکتی میتونه با دریافت دی‌ان‌‌ای بگه قد و قیافه و... فرد چه جوریه، حالا اینکه احتمالا بعدا بشه با دریافت دی‌ان‌ای جنین قیافه اون در بزرگسالیش رو بگن قبل از اینکه به دینا بیاد و احتمالا بعدها بشه با استفاده از کریسپر بیماری داخل دی‌ان‌ای رو از بین ببرن و همچنین عمر رو طولانی کنن ( با توجه به اون پادکست افزایش عمر کرم) . اینایی که نوشتم برداشت شخصی من هست و ممکنه کاملا درست نباشه.

مدتها بود دلم ته‌چین میخواست و هی میخوایتم بپزم و حالشو پیدا نمیکردم تا اینکه امروز مامان ته‌چین پخت، امروز خواهرم رفت دم موهاشو صاف کرد که خیلی خوشگل شد و من هم نوبت گرفتم برم صاف کنم. 

دیگههههه چند تا کانال پادکست هم دنبال کردم و البته هنوز گوش نکردم که نظرمو بگم. بعدا میگم. برم نماز بخونم :)

پ.ن: خدایا شکرت برای حسهای خوب، برای امیدواری، برای تو :) الحمدا... از بودنت 🌸

مژگان ❤😻
۱۸اسفند

خوشحالی یعنی برف امروززززز :)))))))

وای که چقدر قشنگ بود هر چند کم بود و ننشست روی زمین اما عالی بود. خدایا شکرت.
دیگه اینکه مجله جدید دانستنیها رو خردیم که بخونم از بس که عالی این مجله.
برم بخونم . 
مژگان ❤😻
۱۶اسفند

من از سه‌شنبه یه کوچولو احساس سرماخوردگی داشتم و چهارشنبه هم خیلییی حس خواب‌آلودگی داشتم برا همین دوتا کلاس اولو موندم فقط . امروزم اصلا نرفتم. اما خب بیکار نبودم و پنج صفحه درس هست زبانو خوندم و برنامه نویسی جاااان هم کار کردم. 

دیگه اینکه کتاب “هالیوود” تموم شد. پروسه نوشتن و به فیلم تبدیل شدن فیلم‌نامه ای توسط بوکفسکی بود. به نظر من که چیز خاصی نبود کلا. البته اینم بگم قبلا خونده‌ بودم جایی کتابای این نویسنده دچار سانسور شدید میشن و شاید این چیزخاصی‌نبودنه به همون علت سانسور باشه. 

کتاب “دنیای سوفی” هم چند روزی بود شروع کرده بودم و امروز بیشتر خوندم ازش. یه کتاب دیگه هم دارم میخونم که کوچیک و روانشناسیه. اسمشو یادم نیست بعدا مینویسم.

چه جالب چند روزی بود میخواستم چک کنم ببینم دوره مثبت اندیشی تموم شده یا نه، امروز که قطعی اومدم راجع بهش بنویسم دیدم عه امروز تموم میشه ، خب در واقع من موارد دوره رو هر روز انجام ندادم و خیلی کم انجام دادم به جز با خدا حرف زدن که سعی کردم بیشترش کنم و موفق شدم خداروشکر. به هرحال این دوره برای من فوق‌العاده بود. عاااالی :) خیلی حس بهتری گرفتم. خدایا شکرت :) 

شاید یه پادکست گوش بدم الان :)

چه زندگی خوبی ، چه خدایی دارم :) خدایا شکرت :))))))))))

مژگان ❤😻
۱۳اسفند

من سه تا چیز سفارش دادم دیروز، حالا نمیدونم راجع به تقویم رنگی‌ نگی ۹۸ چیزی نوشتم یا مه ولی اون که به دستم رسید و عاشقشم :) به جز اون دیروز ریمل کاتریس ولولت، گارد پلنگی و یه کیف زرد برای عیدم سفارش دادم. در کمال تعجب ریمله امروز به دستم رسید، از سایت ویترین خریدمش. یه بار زدم بدون ارایش، مژه هامو بلند کرد بیشتر و یکم حجم داد. کلا بد نبود اما به اون خوبی که با توجه به تبلیغش توسط یه بلاگر انتظار داشتم نبود. حالا باید یه بار با ارایش امتحان کنم ببینم چه جوریه. اگه خوب نبود شاید دفعه بعد دوسه یا میبلین مشکی بگیرم. 

کمدم مرتب کردم دیروز اما نه کاملا. شاید امروز یکم درس بخونم. و فعلا همین :)

 

پی‌نوشت: آهان اینم بگم که رفتیم شاهین‌شهر اما کیف زرد پررنگ اونجوری که میخواستم گیرم نیومد دیگه اینترنتی پیداش کردم خداروشکر .انشاا... که خوب باشه رنگ و جنس و مدلش :)

مژگان ❤😻
۰۸اسفند

+دیروز دوستم شیوا به مناسبت روز مهندس [در اقدامی کاملا سورپرایزانه] بهم یه ماهی کوچولو که تو یه تنگ کوچولو هست داد :) خیلی خوشحااال و سورپرایز شدم و منم برای جبران براش یه لاک خیلییییی خوشگل که خداروشکر خیلی دوست داشت خریدم، انقدر خوشگله که میخوام یکی هم برای خودم بخرم [ فعلا اونی که خریدم اخریش بود] . 

+امروز من رفتم پای تابلو دوبار :) یه بار اثبات یه چیز تو ریاضی مهندسی و یه بار یه برنامه اسمبلی تو برنامه سازی سیستم. یه برنامه هم یکی دیگه رفت اما اخرش با چیزایی که من گفتم برنامش درست شد و اخری هم نوشتم اما قرار شد جلسه بعد جواب داده بشه. خدایا شکرت که دانشجوی خوبی بودم امروز :)
+پریروز رفتیم پاساژ افتخارو بعدش هم مجتمع پارک و اوسان تا من خریدم رو تکمیل کنم. البته اخرش کیفم موند چون کیف زرد پررنگ خیلی نبود و همون تعداد کم هم من دوست نداشتم مدلشونو. نهایتا شاید برم شاهین شهر یا یه مغازه توی اوسان که بسته بود اما کیف زرد داشت :) 
+امروز برنامه نویسی شی گرای دوست داشتنی هم داشتیم که البته مباحثش تا اینجا که تکراریه اما این چیزی از دوست داشتنی بودنش کم نمیکنه و البته من که خیلی چیزی بادم نمونده و داره واسم یاداوری میشه چون این مباحثش مال ترم مهر سال ۹۶ بود. برم ببینم این ویژوال استدیو ۲۰۱۷ بالاخره نصب میشه یا نه :)
مژگان ❤😻
۰۵اسفند

خدایا شکرت :)❤️

امروز رفتم خرید برای عید از نظر، کیف و کفشم موند که رفتیم افتخار بسته بود به زودی میرم ایشاا... میگیرم. یه کرم ابرسان هم گرفتم و یه کرم دور چشم. 

جمعه هم خونه مامان بزرگ جانم بودم ؛ برام سه جور فذا پخته بود: قیمه، فسنجووون، ماهی. که البته من دیگه حا نداشتم ماهی بخورم :) با هم حرف زدیم و فیلم دیدیم و اینا. اخرم خاله‌ام اومد من دیگه برگشتم. خاله‌ام هم برام چیپس اورده بود و میگفت چون ساده دوست داری ساده گرفتم :) البته من قبلنا فقط ساده میخورم الان طعمای دیگه هم میخورم. مامان بزرگم بهم میگه برات پیسکی(یا یه همچین چیزی ) خریدم ، گفتم چیه گفت همینا که همه میخورن، دوریه! اخرش معلوم شد منظورش پیراشکی بوده :))))

مامان بزرگ جونم نفس منه :*

 

مژگان ❤😻
۰۲اسفند

بالاخره بعد از حدود پنج هفته دانشگاه نرفتن از سه‌شنبه این هفته یعنی ۳۰ بهمن رفتیم دانشگاه. یعنی کلی از دانشگاه قبلی یاد کردم که هفته اول بهمن کلاسا تشکیل میشد و مهر هم هفته دوم. اینجا هفته سوم بهمن تشکیل شد اونم بعضیا هنوز نیومدن :) 

درسامون ایناس: معماری کامپیوتر که فعلا درسای مدارمنطقی رو میگه و زیاد دوست نداشتم اما امیدوارم و فکر میکنم بهتر خواهد شد، امار و ریاضی مهندسی خوب بودن تا الان [که یک جلسه بوده] . شیء گرا که برنامه‌نویسی عزیزمه و خیلی دوسش دارم، برنامه‌سازی هم فکر میکردم برنامه‌نویسیه اما نیست و درواقع سطح ارتباط با سخت افزار وایناس تا جایی که فعلا میدونم، بعدا بازم راجع بهش مینویسم. آز مهندسی که کار با رشنال رز هست و اندیشه و طراحی الگوریتم هم خوبن. دیگه چی؟؟؟ آهان جلسه اول انقلاب رو نرفتم اما با استاد عزیز و دوست‌داشتنی‌ای هست. 

این ترم بیشترْ درسا تخصصی شدن و پروژه و اینا خواهیم داشت و منم که هیجان زده‌ام به خاطرشون به خصو‌ووص برای شیءگرا . 

الانم یکم خسته‌ام چون تا چهارربع کم کلاس بودم اما با این‌حال کتابخونه اتاقمو مرتب کردم کاملا و خیلی خوشحالم از این بابت، بالاخره دارم اتاق‌تکونی میکنم :) 

دیگه اینکه کتاب هالیوود رو هم شروع کردم پریروز فکر کنم. الان یکم شاید درس بخونم به خصوص ریاضی مهندسی.

 

خدایا شکرت برای رشته دوست داشتنی‌ام :) و خدایا شکرت که هستی و خدایا شکرت برای همه چیز :)

لطفا حال همه هممون همیشه همیشه خوب باشه :) و ممنونم که حالم خوبه :)

 

پی‌نوشت: قالب جدیدم مبارک :) زرد دوست داشتنی :) 

مژگان ❤😻