خب خرداد رسید! عاشق حس و حال این ماه هستم هرچند هوا گرم میشه و گرما رو نیستم اما بازم خرداد برام عزیزه بسیار. ماه تولدمه چون! همیشه عاشقش بودم و امسال ی حس رویایی نسبت بهش دارم یعنی باورم نمیشه الان خرداده!
خب خیلی شلوغم به علت پروژه اضافی ک دارم واسه خودم اما خوبم خداروشکر. باشگاه هم خوبه یک ترم تموم شد شنبه ترم جدیدم شروع شد.
درمورد تولدم همیشه قبلش مینویسم از اون سال. حالا بنویسم از ۲۶ سالگی...
خب اول اینکه باورم نمیشه انقدر بزرگ شدم :))) بقیه هم باورشون نمیشه همش بهم میگن بهت نمیاد 😅 و دلم نمیخواد خودم رو با دستاوردهام بسنجم مخصوصا حالا که کلی درباره ارزشمندی آدما اطلاعات دارم. اما میخوام بگم از کارایی ک کردم توی ۲۶ سالگی و بابت تک تک شون به خودم افتخار میکنم و البته بعضی کارای ساده که ممکنه همینطوری بگم.
اول اینکه دقیق یادم نیست دوره سلف لاو رو چه زمانی دیدم قبل ۲۶ بود یا بعدش اما هرچی ک بود شروع اتفاق خوبی بود و مدت زیادیه روزانه مدیتیشن میکنم (جز جمعه ها و بعضی روزای محدود) و این برام خیلی نتیجه بخش بوده خیلی حس بهتری دارم ذهن شفاف تر اعتماد به نفس خیلی بیشتر احساس نزدیک بودن به خودم حس ارزشمند بودن حس سلامتی حس امیدواری. قطعا هنوزم روزای سخت هست روزای ناامیدی هست اما آرامش دارم و حال کلیم خوبه خداروشکر. خلاصه که مدیتیشن بعضا ژورنالینگ شکرگزاری و اینا بهترین اتفاق ۲۶ سالگی من بود و البته پادکستی ک گوش میدم. یاد گرفتم وجودم رو از عشق پر کنم. عشق ب خودم ب عزیزانم ب بچه ها ب طبیعت به خدا ب زندگی ب غریبه ها حتی و یاد گرفتم این عشق رو تو وجودم پیدا کنم و حس کنم و این بی نهایت ارزش داره. خدا رو شکر میکنم بابت این اتفاق عالی تو زندگیم و همیشه میگم ای کاش همه و همه میتونستن این چیزا رو تجربه کنن.
خب گذشته از اون، در ۲۶ سالگی ماشینم رو عوض کردم و برای اولین بار ماشین اتومات روندم که تجربه خیلی خوبیه و البته در ۲۶ سالگی برای اولین بار رفتم سفر خارجی اونم دو تا (استانبول و دبی). خداروشکر بابتش. واقعا همیشه دلم میخواسته کشورای زیادی برم و به امید خدا خواهم رفت.
دیگه چی؟ باز هم کار کردم و تو ۲۶ سالگی با داشتن پروژه های اضافی و کار زیاد ی سری چیزا خریدم مثل سشوار دایسون و روتین پوستی بهتر و اینجور چیزا. و الانم باز پروژه دارم ک اپل واچ بخرم واسه تولدم و اینا.
راستی کتابم هم که چاپ شد که خیلی وقت بود همچین آرزویی داشتم. میدونم اونجوری ک دلم میخواست پیش نرفت اما مطمئنم اوضاع خوب میشه باید تبلیغ بدم براش ک به زودی انجامش میدم.
امسال به تاریخ هم علاقهمند شدم و کلی پادکست تاریخی گوش کردم حین انجام پروژه اضافی و چند چای تاریخی مثل چهل ستون عالی قاپو عمارت نم@کدان و... با خواهرم رفتیم ک خیلی خوب بود و البته یکی دو جای دیگه هم قراره بریم.
امسال واسه اولین بار رفتن عروسی یکی از دوستام البته قبلا هم دعوت شده بودم اما به دلایلی نرفتم و این اولی بود و فهمیدم ایده خودم ک نمیخواستم عروسی غریبه برم درست بود :))) البته خدایی خوب بود در کل.
امسال کلی هم کتاب خوندم باشگاه رو شروع کردم روتین پوستیم رو طولانی تر کردم مسواک زدنم رو طولانی تر کردم. نقاشی رو شروع کردم ک سالها بود دلم میخواست هرچند فعلا ادامه ندادم اما اول اینکه فکر کنم ۴-۵ ترک یا بیشتر رقتم و اینکه بعدا بازم ادامه خواهم داد قطعا. راستی ی پروژه هم با دوستام شروع کردیم تو زمینه تولید محتوای ویدیویی که فعلا نتیجه خاصی نداشته اما خیلی زوده هنوز.
خلاصه الان ک نوشتم فهمیدم کلی کار انجام دادم که خیلی هم ارزشمند بودن همگی و از خدا ممنونم ک فرصت و توانایی این کارا رو بهم داده. اصلا نمیدونستم ۲۶ سالگی انقدر پر بار بوده! الان تصمیم گرفتم برم ی نگاه به برنامه ها و اهداف ۴۰۴ بندازم و بهتر پیش ببرم ک سال دیگه خوشحال بشم!
هرچند بدون اینا هم ارزشمندم مثل همه آدما.
خداروشکر برای همه چیز
به امید خدا ۲۷ سالگی خیلی خیلی عالی باشه و همونی باشه که میخوام. :) به امید عشق و آرامش و حس خوب رسیدن به آرزها واسه هممون.