حراستِ مهربون دانشگاه 😀
توی دانشگاه به بنده گیر دادن امروز، فقط کمی بیشتر از معمول دانشگاه آرایش کرده بودم که یه دفعه یه نفر اومد گفت با من بیا [که استاد زبان ترم یکمون بود و تازگیا زیاد توی کارای دانشگاه هست البته شاید قبلا هم بوده ما نمیدونستیم]. خلاصه گفتن برو پاک کن ارایشتو. بعدهم که با صورت پاک شده رفتم کارت و کیفمو بگیرم گفتن که وای تو به این خوشگلی ارایش میکنی چیکار و چشم و ابروی خوشگل و لبای خوشگل و.. اصن این خال صورتت به این خوشگلی =) ینی اصلا آب شدم رفتم زمین بسکه ازم تعریف کردنا :دی
پ.ن یک :مروز دانشگاه نداشتیم کلاس جبرانی داشتیم [که رسم معمول دانشگاهمون تو ترمای بعد از عیده]. اونم درس پایگاه داده که عملا جبرانی رو گذاشته بود که گذاشته باشه انگار! بعد چون وقتایی که ما دیرتر میریم دانشگاه بیشتر حوصله آرایش کردن دارم این شد که اینجوری شد!
پ.ن دو: درحال خوندن کتاب دختر گل لاله هستم.خیلی خوبه به نظرم.
پ.ن سه:چقدررر بیرون رفتن تو این هوای خوب میچسبه.خوبه که بیرون میریم زیاد :)