فردا تولد ۲۲ سالگیمه. یهنی الان اخرای ۲۱ سالگی هستم. توی ۲۱ سالگی اتفاقات کاری خیلی خوبی واسم افتاد. کار کردم، کلی ایده جدید پیدا کردم و تصمیم گرفتم واسه کار جدید و کارای جدید در واقع. خلاصه که از لحاظ کاری عالی بود. به جز اینکه گاهی اوقات کار محتوا رو دوست ندارم. دیشب نداشتم، امشب دارم!
خب بگذریم، به جز اون کلی خرید کردم لباس و چیزای مختلف. کلی بیرون و کافه رفتم، روزای خوب و بد داشتم. کلی کتاب خوندم. کار بلاگری رو شروع کردم. که خداروشکر داره به جاهای خوبی میرسه.
دیگه چی؟ کلی برنامه ریزی کردم و بهش عمل کردم. کلی درس و پروژه و متن و پست و کار گرافیکی .
نمیدونم ! راستش این چند روزه شاید بهتره بگم این ماه یکم ناراحتی واسم داشته. اما هنوزم خرداد واسم دوست داشتنیه. به ویژه ۱۹ خرداد. هر چقدرم حالم خوب نباشه یا عصبانی و ناراحت باشم، حالم در کل و از ته دل خوبه. واسه همینم میگم که ۲۱ سالگی رو دوست داشتم. و سلام میکنم به ۲۲ سالگی، راستی فرمانهایی مه نوشتم اخیرا رو هم خیلی دوست دارم:
بهت ایمان دارم خدا
شجاع هستم همیشه و برای تولدم
خودمو با هیچکس مقایسه نمیکنم
معذرت خواهی میکنم و عذاب وجدان ندارم
خدا منو دوست داره
هرکس زندگی خودشو داره.
همه چیز برای هرکس در بهترین زمان مخصوص خودش اتفاق میافته
من پر از ویژگیهای ارزشمند و متفاوتم
حرف مردم برام مهم نیست
من خودم رو همینطوری که هستم میپذیرم
خودم باشم
.
خب خدایا شکرت. واسه امسال. چون زنده بودم و زندگی کردم و باز هم فرصت زندگی کردن دارم. خدایا شکرت. واقعا شکرت. که هستی و بهم اجازه و افتخار میدی که باهات حرف بزنم ، ازت عشق بگیرم و بهت عشق بورزم.
شب بخیر دنیا. و فکر کنم کم کم خداحافظ ۲۱ سالگی و سلام به ۲۲ سالگی عزیز. انشاا... که خیلی خوب باشی واسم.