مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
۰۳تیر

امشب حال بسیار خوبی دارم خداروشکر :)

میخوام از داشته هام لذت ببرم و واسه آرزو هام تلاش کنم :)

میخوام اینی که هستم رو دوست داشته باشم [که دارم😊] و تلاش کنم برای بهتر شدن :)

توی زمان حال زندگی کنم،به چیزهای خوب فکر کنم،انرژی داشته باشم،فکرای مثبت بکنم و حال خودم رو هی بهتر و بهتر کنم :)

حالم بسیااار خوبه :) ایشاا... حال هممون خوب باشه همیشه :)


+رنگی رنگی جان در زمینه ی حال خوبم بسیار تاثیر گذار بوده. و البته مهم ترین و عزیز ترین و بهترین عامل حال خوبم هم خداوند جان هست :) خدایا شکرت زیاد :)

مژگان ❤😻
۳۱خرداد

+یه سوالی به تازگی به ذهنم رسیده و اونم اینه که بعضی ویژگی ها مثل دروغگویی،راستگویی،قضاوت کردن،درس گرفتن از مسائل و یه سری چیزای دیگه که هم خوب توشون هست هم بد آیا تو شخصیت هر آدمی وجود داره و غیرقابل تغییره یا اینکه هرکس میتونه شخصیتش رو شکل بده و تغییر بده اینارو.و حتی چیزی مثل توانایی تغییر کردن تو خودِ آدم هست یا باید بخوای خودتو تغییر بدی فقط.

جواب سوالم به نظر خودم اینه بعضی ویژگی ها توی بچگی بسته به شرایط به ویژگی های آدما اضافه میشن. بعضی هاشونم توی بزرگسالی و در طی تجربه هایی که کسب میکنن و شرایط زندگی و... ولی اینکه مثلا یکی از بعضی تجربه ها درس بگیره،یکی بخواد تغییر کنه و اینجور چیزهارو نمیدونم ذاتیه یا اکتسابی.


+من چون خیلی قبل تر متوجه شده بودم که آدمی هستم با شخصیت صفر یا صد. (نکته ای که هست اینه که من اینجوری ام که یه چیز رو بلدم مثلا باز هم حسابی تمرین میکنم و اینا یه چیزو بلد نیستم دیگه اصلا تمرین نمیکنم و یه سری از این چیزا که شاید اسمش صفر یا صد  نیست)  به تازگی سعی در تغییر خودم کردم به سمت مثبت. و اینو خیلی دوست دارم :)


+قبلا توی وبلاگم سوالم این بود که چی میشه که یه آدم مورد احترام قرار میگیره و اون کدوم ویژگی هست که باعث میشه مورد احترام قرار بگیره.الان فکر میکنم هر کسی که به شخص دیگه ای احترام میذاره یک دلیل خاص ممکنه داشته باشه.یعنی دلایل احترام متفاوتن.اما اینکه کدومش واقعا درسته. فکر کنم اونی که عقل و دانش داره.یعنی هم عقل هم دانش :) البته اینکه بعضی وقتا بعضی آدما شخصیتی دارن که بقیه ناخودآگاه بهشون احترام میذارن هم هست.

خلاصه هنوز کاملا نمیدونم.


+و یک چیز دیگه ای که متوجهش شدم اینه که من راجع به مسائل مختلف، نظرات خیلی مختلفی دارم و تا یه چیزی رو میگم ممکنه از یه زاویه دیگه قضیه رو ببینم و یه چیز دیگه هم بگم. و همینجور هی بخوابم بهش اضافه کنم.البته موقع حرف زدن با بقیه جلوی خودمو میگیرم هرچند اون موقع این حسم قوی تر از وقتیه که پیش خودم تنها فکر میکنم.


پی نوشت: دیگه نمیخواستم وبم فقط راجع به چیزای روزانه باشه و این جور حرفها رو هم بنویسم. و اینکه چقدر این پست طولانی تر از اونی که فکرش رو میکردم شد. :)

مژگان ❤😻
۲۹خرداد

خب بالاخره امتحانات تموم شد.امتحان اصول رو امروز دادیم و نمره ش هم اعلام شد که من 15 شدم. راستش فکر میکنم حداقل یک نمره بیشتر باید میشدم!  ولی مطمئن نیستم. اما درمورد الکترونیک حسابی شک دارم.تا جایی که یادمه امتحانم رو بهتر از اونی دادم که نمره ام دوازده و نیم بشه.به هرحال هرچی بود تموم شد و راحت شدیم :)

 و اینکه کتاب "پیرزنی که..."  هم بالاخره چند دقیقه قبل تموم شد.اخرش جالب بود ودر کل بد نبود اما خوب هم نبود.یعنی من دوست نداشتم. راجع به یه سری افراد پیر که چند تا سرقت انجام میدن و به شرایط آسایشگاه سالمندانی که داخلش هستند معترضند و... 


+نمره ی 18 مباحث خیلی چسبید :) خدایا شکرت :)

مژگان ❤😻
۲۸خرداد

الکترونیک رو شدم 12.5. برخلاف تصورم.احساس میکنم امتحان رو نسبتا خوب داده بودم و سه چهار نمره هم از میانترم و حضور غیاب و اینها داشتم. به هرحال آزمایشگاهش رو هم 18 شدم که خوبه به نظرم.امروز هم امتحان پایگاه دادیم و فقط اصول مونده که فردا خواهیم داد.

یک لیست درست کردم از کارهایی که قراره تابستون انجام بدم.نمیدونم چقدرش رو انجام میدم ولی خب به نظرم لیست نسبتا خوبی شد.شامل یک سری کارهای داخل و بیرون از خونه. باید چند تایی فولدر فیلم از دوستام بگیرم که کارهای داخل خونه م زیاد بشه!  کلاس خاصی نمیخوام برم ولی کمی به کلاس آواز -که خواهرم بهم پیشنهاد داد- فکر میکنم. 

مژگان ❤😻
۲۵خرداد

+فقط دو تا امتحان دیگه باقی مونده. پایگاه و اصول. نمره های شبکه و زبان ماشین رو هم زدن. 

شبکه رو 17.75 آزمایشگاهش رو 18.5 و زبان ماشین رو 13.5 شدم؛چون که ابدا از درسش خوشم نمیاد و نخوندمش. واقعا خوشم نمیادا.به هرحال این درس سه واحدی کلی معدلمو کشوند پایین. البته هنوز چیزی مشخص نیست. 

سایت ناد خرابه و تا شنبه نمره ای رو نخواهند زد.خیلی خیلی منتظر نمراتمم. امروز هم امتحان دانش دادیم که مثل همیشه استاد جان سوالات آسونی داده بود و فکر میکنم همشو درست نوشتم. اگر اینطور باشه با توجه به اینکه میانترمم.0.25 کم شدم احتمالا و ایشاا... این درس رو بیست خواهم شد :)))) آخرین بیستی که گرفتم مربوط میشه به زبان در ترم یک!

+این روزها اینجوری میگذره که درس میخونم و یک و شاید هم دوباره درس رو دوره میکنم.در وقتای آزاد "طبیعتا" توی تلگرام و اینستا و وبلاگ ها و...  میچرخم و کمی هم کتاب میخونم. لازم به ذکره که هنوز کتاب "پیرزنی که..."  تموم نشده.

البته چند باری هم پیش اومده تنها بیرون رفتم واسه خودم کمی توی خیابونا چرخیدم. یا کمی خرید کردم و اینها.مثلا یه دستبند واسه تولد شیوا جان خریدم و اون هم قبلش یه دستبند واسم خرید که بندی شبیه مروارید ریز داره و یک بند طلایی هم بهش وصله و اتفاقا چنین چیزی رو دوست داشتم و میخواستم بخرم. روز امتحان مباحث یعنی دوروز بعد از تولدم هدیه م رو بهم داد و من بهش گفتم که منم میخواستم واسه تو دستبند بگیرم! گفت خب تو که همینو نمیخواستی بگیری، پس میتونی همون دستبند رو بگیری.منم دسبتند مورد نظرم که چند تا رشته ی صورتی هست رو واسش گرفتم و در روز تولدش که امتحان زبان ماشین داشتیم بهش دادم.

+خداروشکر پریشب توفیق خوندن دعای "جوشن کبیر"  رو داشتم و ایشاا... بقیه شبهای قدر هم توفیقش رو داشته باشم و داشته باشیم.

 امیدوارم که توی این شبها تقدیر عالی واسمون نوشته بشه.من یکی که مطمئنم روزای خوبی در پیش خواهم و خواهیم داشت ایشاا...  . 

مژگان ❤😻
۲۱خرداد

و بالاخره امتحان مباحث ویژه رو دادیم. واقعا اسون بود.فکر نمیکردم انقدر اسون باشه.

خیلی سوالای خوبی بود.البته بیشتر بچه ها و من واسه ی سوالات سخت تری آماده بودیم. درواقع دو تا برنامه ی بازی (بمب و جوجه) داشتیم که خیلی خونده بودیم و کدای زیادی بودن و تمرکزمون رو روی اونا گذاشته بودیم که چیز خاصی ازشون نیومده بود.

به هرحال امتحان رو نسبتا خوب دادم و ایشاا... پاس میشم و میشیم هممون :)

دیگه از اینجا به بعد استرس ندارم واسه بقیه امتحانا. کمی واسه مباحث و الکترونیک نگران بودم که تموم شدن خداروشکر :)


مژگان ❤😻
۱۹خرداد

امروز،نوزدهم خرداد تولد نوزده سالگیمه.

یعنی یک سال دیگه با بیست ساله شدن فاصله دارم.بیست ساله شدن از اون جهت مهمه که بالاخره دهگان سنم "دو" خواهد شد!کلا  نوزده سالگی منو یاد استقلال و اینجور چیزا میندازه.

هجده سالگی عالی بود. هم اسمش هم خودش :)

خب قراره تولدم رو بعد از امتحانات بگیریم و من هنوز مطمئن نیستم یه تولد مفصل بگیرم با دوستان یا اقوام یا یه تولد جمع و جور کافی شاپی.خوشبختانه فرصت کافی واسه فکر کردن راجع بهش دارم! 

امروز دوستان و خونواده عزیزم بهم تبریک گفتن و استوری و عکس پروفایل گذاشتن.در ضمن مامان جان واسم فسنجون درست کرد و  بابا جوجه که هوس کرده بودم. :)

و کلی هم مباحث ویژه خوندم واسه امتحان یکشنبه.

همینا :)


+خدای جان شکرت :)

مژگان ❤😻
۱۲خرداد

یه روز سر کلاس مباحث نشسته بودم به استاد نگاه میکردم و فکر میکردم به ترم اول که اومد واسمون حرف زد و گفت ترمای سه و چهار سخت میشه و بخونید و... بعد گفتم یعنی انقدر زود رسیدیم ترم سه و الان من سر کلاس این استاد نشستم؟!  


مژگان ❤😻
۱۱خرداد

امروز و دیروز سخت مشغول دیدن فیلمای مباحث ویژه بودم.بالاخره یکی دو ساعت پیش تموم شد. دو تا بازی بود که یکیشون سخت تره. میانترم رو از هشت 3.55 شدم. خب سخت بود و البته نمره های همه ی کلاس پایین بود. پایان ترم قراره از بیست باشه و اگر بالای ده بشیم از پانزده حساب خواهد شد.بنابراین میانترم از پنج حساب میشه و اینجوری خیلی به نفعمونه.

ایشاا... هممون با نمره های خوب پاس بشیم :)

در ضمن آزمایشگاه شبکه رو 18.50 شدم :)

مژگان ❤😻
۰۸خرداد

امتحان عملی پایگاه داده بسیار راحت بود. برخلاف تصورم و در واقع تصور خیلیا.اون هفته چهارشنبه قرار بود امتحان بدیم که چون هرروزش امتحان داشتیم فرصت نکردیم بخونیم و گذاشتیمش دوشنبه. کلی دستورات select خونده بودیم ولی یک ویو و یک پروسیجر خیلی ساده توی امتحان بود. من فکر کنم بیست یا نوزده بشم :) 

مژگان ❤😻
۰۷خرداد

خوندن کتاب "پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت" خیلی کند پیش میره. اصلا کتاب جالبی نیست.شاید قراره طنز باشه ولی بیشتر مسخره س.البته این نظر منه.

بیشتر وقتا از روی بیکاری میخونمش و کلا جذبش نشدم.برخلاف بقیه کتاب هایی که اخیراً خوندم که بعد از مدتی جذبم میکردن این کتاب اصلا جذبم نکرد.


پی نوشت: امروز روزه ام :) خوشحالم که چنین توفیقی دارم. درحال حاضر گرسنه ام. و دارم به همه ی خوراکی های مورد علاقه ام فکر میکنم :) کلا شکمو ام ولی این دفعه روزه زیاد از بابت هوس کردن چیزی فشار نیاورد.چون قبلا خیلی خیلی هوس خوراکی های مختلف میکردم.البته این به این معنی نیست که این دفعه اصلا هوس نکردم،فقط کمی کمتر از قبل بود :)

مژگان ❤😻
۰۶خرداد

امتحان عملی شبکه نسبتا سخت بود. ولی خب خیلی بد ندادم.  بعله :)


+ماه رمضان مبارک :) ایشاا... توفیق عبادت داشته باشیم و کلی ثواب کنیم هممون :)

مژگان ❤😻
۳۱ارديبهشت

امروز بالاخره کتاب "دختر خوب " رو تموم کردم.

درباره دختری بود که حس میکرد والدینش دوستش ندارند .به خصوص پدرش که علایق دختر رو زیر سوال میبرد و دائما اون رو با خواهر بزرگترش مقایسه میکرد.این دختر همون اولای کتاب دزدیده میشه اما موضوع پیدا کردن دختر نیست .چون توی کتاب  مشخصه که دختر پیدا میشه , بلکه ماجراهایی هست که واسه دختر در موقع دزدیده شدن و بعد پیدا شدنش می افته.

در ضمن پایان این کتاب باور نکردنی بود ! به هیچ وجه نمیشه فکرش رو کرد.

کلا هم داستانشو دوست داشتم , هم نحوه روایتش.

مژگان ❤😻
۳۱ارديبهشت

+روز جمعه برای اولین بار رفتم رای دادم :)


+شنبه با شیوا رفتبم خرید و بعدشم رفتیم کافی شاپ من اسموتی جنگلی خوردم و اون اسموتی دیو سپید :) با این اسامی عجیبشون :)


+امروز کلاس جبرانی الکترونیک داشتیم و فردا امتحان عملی الکترونیک.فکر میکنم تقریبا بلدم مدار هارو ببندم.ایشاا... که موفق شیم هممون :)

مژگان ❤😻
۲۷ارديبهشت

+امروز و دیروز هفت قسمت فیلم "عاشقانه"  رو دیدم.فیلم خوبی بود به نظرم.از همین الان دارم فکر میکنم کاش اخرش جذاب باشه. 


+امروز زبان ماشین رو نموندیم دانشگاه. یعنی همه نموندن و کلاس کنسل شد یه جورایی. البته اگه اون دوستان همیشه در صحنه هم نرفته باشن. به هرحال امروز کلاً خوابم میومد و سر کلاس دومی پایگاه کمی خوابیدم :) راست میگن خیلی خوبه سرکلاس بخوابی. تا جایی که یادمه این دومین باری بود که من سرکلاس خوابم میبرد،اولین بار سال دوم هنرستان سرکلاس فیزیک بود که اونم چسبید :)


+و درحال مطالعه کتاب "دختر خوب" هستم این روزا. هفته اینده امتحان عملی الکترونیک و پایگاه داده دارم.امیدوارم موفق بشیم همگی :)

مژگان ❤😻
۲۴ارديبهشت

دیشب و امروز فیلم the fault in our stars رو دیدم.فیلمش هم مثل کتابش خیلی خوب بود.

و امروز فیلم dead pool رو که کمی ازش رو دیده بودم تموم کردم.

اونم خوب بودش.و به جز اینا کار خاص دیگه ای نکردم کلا :)

شاید بعدا هم سلام بمبئی رو ببینم.


بعداً نوشت: سلام بمبئی به نظرم خیلی خوب نبود. اینکه جمله های معروف اینترنتی رو زیاد استفاده کرده بودن که خیلی بد بود.انگار که خودشون خلاقیتی ندارن! 

مژگان ❤😻
۲۳ارديبهشت

به بهههههه عحب بارون خوبییییییی :))))

+امروز توی کلاس شبکه استاد گفت هرکی این سوالو جواب بده یه نمره به پایان ترمش اضافه میکنم.

سوالشم درمورد این بود که کدوم روش بهتره (که یادم نیس روش چی بود) من جواب دادم که دومی چون اگر اطلاعات در یه مسیر لو بده توی مسیرهای دیگه لو نخواهد رفت و یک نمره رو از آن خودم کردم :)))) در ضمن امروز کلی چیزای خوب توی ویندوز بهمون یاد داد .فکر میکنم خیلی نکات مفیدی توی شبکه داریم یاد میگیریم.


+امروز واسه اولین بار (فکر کنم) با کامپیوتر اومدم تلگرام که خیلی خوبه به نظرم .


+گوشیم خرااابه... درست شارژ نمیشه و باید ببرم درستش کنن .


+امروز میخواستم برم مانتو فروشی توی راه برگشت از دانشگاه که مدتهاااست میخوام برم.ولی با یک نگاه سرسری دیدم که جای پارک نیست و  حال توی کوچه رفتن هم که نداشتم.نمیدونم بشه برم باز یا نه .


مژگان ❤😻
۲۲ارديبهشت

+امروز هم طبق معمولِ اکثر جمعه ها رفتیم باغ.با مامان بزرگ و بابا بزرگ و دایی و خونواده اش و خودمون. البته این بار پاسور بازی نکردیم.فقط تاب و الوچه و کمی توت و سیب زمینی زیر آتیش و اینا :) اما عزیزِ جانم، تانیا خانوم، دختر عموی خوشگلم رو دیدم :) عموم اوردش دم باغ وقتی داشتن برمیگشتن خونه و ما کمی بوسش کردیم و اینا. قراره به همین زودیا برم خونشون ببینمش ایشاا... :) 


+دختر گل لاله تموم شد.مدتیه البته.اولاش خیلی جذبم نکرد.ولی کم کم همشو تند تند خوندم و خوشم اومد ازش.فعلا حالشو ندارم بیشتر بنویسم راجع بهش.ایشاا... بعدا مینویسم :)

مژگان ❤😻
۲۰ارديبهشت

در هیچ سالی از عمرم انقدر از اردیبهشت لذت نبرده بودم!  صبحایی که بارون میاد،بوی بسیار خوب گل ها توی خونه، زیبایی بصریشون، هوای عالی،حسای خوب....  خداروشکر که انقدر خوووبه این روزا :) خدای جان شکرت :) 💜 

مژگان ❤😻
۲۰ارديبهشت

نمرات میانترم زبان ماشین رو امروز بهمون گفتن.من از سیزده، ده شده بودم. سوال اخرمو که میدونستم اشتباهه [موقع امتحان جواب همون سوال روی تابلو بود ولی من اصلا تابلو رو ندیدم و روم اون طرف بود]. یکی دو تا سوالم بی دقتی کرده بودم.ولی خب بازم خوبه دیگه.

دیروز کلاس مباحث تشکیل نشد.اصلا دلم نمیخواست برم سرکلاس مباحث.دوازده و خرده ای امتحان اصول سرپرستی [که خوب هم بود ] رو تموم کردیم.نشسته بودیم که سه کلاس شروع بشه دو و خرده ای توی کانال زدن که کلاس تشکیل نمیشه. خلاصه بسی خوشحال گشتیم و برگشتیم. 

روز دوشنبه هم وقتی داشتیم میرفتیم دانشگاه بارون میومد و خیلیییی خوب بودددش.سر آز یه مدار سخت رو باید میبستیم که بستیم و مدار بعدیش رو خیلی سریعتر تموم کردیم.و زودتر از موعد اومدیم خونه.استاد به بچه ها گفت به ما بگن هفته ی دیگه آزمایشگاه رو نریم.چون ما مدارامون رو بستیم :))))))) خوشحالیم چقدر :)


پ.ن: درمورد روزای هفته از آخر به اول نوشتم :دی

مژگان ❤😻