مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
۱۴اسفند

میخوام درمورد اون استاد بد اخلاقی که قبلا نوشته بودم "پیشاپیش [قبل از کلاس داشتن باهاش] ازش بدم میاد" بنویسم.

راستش اونقدرا هم که شنیده و دیده [سخنرانیش واسمون تو ترم یک که مرتب میگفت ترمای بالاتر پدرتونو درمیاریم! ] بودیم بد نبود. میگفتن که مثلا سرکلاس به دانشجو ها میگه غلط کردی و اینجور حرفها. ولی اولا که خیلی کم پیش میاد بگه، دوما که به شوخی میگه نه جدی و با بد اخلاقی. و اتفاقا درس دادنش هم خیلی خوبه،  البته خیلی هم اتفاقی نیست خب مدیرگروهمونه :) 

یه بار دیگه بهم ثابت شد تا خودم همه چیو ندیدم و ازش مطمئن نشدم درمورد ادما پیش داوری و قضاوت نکنم. و از همه مهمتر ازشون بدم نیاد! 

مژگان ❤😻
۱۲اسفند

با وجود اینکه دیگه اصلا چیپس [عامل مهم جوش زدن صورتم] نخوردم و تقریبا جوشی رو صورتم نیست ولی بازهم حس میکنم پوستم به اون صافی که میخوام نیست.این بازیگرا چیکار میکنن انقد پوستشون صااافه.

سرکه سیب میزنم واسه منافذ. و اسکراب و ماسکم هفته ای یه بار ولی هنوزم کمی جای جوش و اینا هست. فکر کنم بعد عید یه دکتر برم واسش. البته خداروشکر پیدا نیست خیلی ولی خیلی دوست دارم پوستم صاااف صاف بشه عین آیینه :) ایشاا... :))

مژگان ❤😻
۱۲اسفند

امشب بیرون بودیم که یه دفعه مامانم هوس جیگر کرد. رفتیم یه جایی که قدیمی بود ولی تمیز. راستش فک. نمیکردم انقدر خوب باشه جیگرش. یعنی عااالی بود. البته من که فقط دل دوست دارم.جیگر نمیخورم خیلی. واقعااا بهم چسبید. 

اولین جمله ای که به محض وارد شدن گفتم این بود که چقد اینجا خزه :/ البته بعدش متاسف شدم واسه خودم و یه بار دیگه فهمیدم که از روی ظواهر قضاوت نکنم.هیچوقت، هیچی رو.

اینم نتیجه ی فلسفی از جیگر خوردن :دی

مژگان ❤😻
۱۲اسفند

روی تختم دراز کشیدم و هر از گاهی جای کتاب رو با موبایل عوض میکنم و برعکس.

فقط جای یه نوشیدنی چیزی مثل موهیتو حسابی خالیه...! 

مژگان ❤😻
۰۸اسفند

تنها در پاریس... اسم کتابی که بعد تز مدتها کتاب نخریدن [کتاب غیر الکترونیکی] خریدمش و نزدیک چهل صفحه‌ اش رو تا الان خوندم.

درمورد کتابهای جوجو مویز خیلی تعریف شنیده بودم و واقعا هم ازش خوشم اومد. تقریبا میتونستم اکثر صحنه هایی که نوشته شده بود رو تصور کنم.

در ضمن بوکمارک های رنگی رنگی که وسط صفحه های کتابم جا میگیرن عااالی ان :]


پ.ن: امروز خرید عیدم رو تقریبا تکمیل کردم. فقط چند تا چیز جزیی مونده.

مژگان ❤😻
۰۷اسفند

امروز در حال رفتن به دانشگاه بودیم که یه دفعه منصرف شدیم . رفتیم واسه خرید عید :]

تنها نتیجه اش که البته خوبم بود این بود که فهمیدم در خیابون های مورد نظرم چیزای مورد پسندم وجود ندارن . فقط یه دستبند صورتی و لاک و رژ گرفتم. که دستبندمو خیییلی دوست دارم.

خلاصه که شاید فردا برم جای دیگه واسه خرید :)

پیداس چقد ذوق خرید عیدو دارما :)

از بچگی همینجورم و فک کنم همیشه هم همینجور باشم :))))


+این اولین باریه که با کامپیوتر اینجا مینویسم. وبلاگ نویسی با کامپیوتر واقعا بیشتر حال میده.

مژگان ❤😻
۰۶اسفند

آغاز هفت روز رژیم ذهنی... 

مژگان ❤😻
۰۵اسفند

امروز کتاب الکترونیکی که دوستم واسم فرستاده بود رو خوندم. اسم این کتاب "علم نهفته در قرآن"  هست.

خیلی زیبا بود و واقعا ازش خوشم اومد. 

مژگان ❤😻
۰۴اسفند

این روزا همش دانشگاهیم و به لطف انتخاب گروه دوم الکترونیک سه روز پشت سر هم تا پنج کلاس داریم و این خیلی سخته.

خیلی خسته میشم و بدن درد و...  ولی همراهی با دوستان واقعا لذت بخشه. 

چقدر توی خیابونا حال و هوای عید زیاده این روزا. به خصوص یک قسمت از مسیری که رد میشم کلی ماهی واسه عید آوردن. دیدن بچه هایی که کلی به ماهی ها زل میزنن خیلی لذت بخشه.

یکم اسفند رفتم مانتوی عیدم رو از یکی از مانتو فروشی های مورد علاقم گرفتم :) هنوززز هم خریدن لباسای عید واسم خیلی خیلی لذت بخشه. امیدوارم همیشه همینجور باشه چون واقعا دم عیدی یه حس خوبی دارم واسه همه چیز که یکیشون نو شدن و تمیز شدن و اینجور چیزاست.

ماه اسفند همیشه یه حال خوشی با خودش داره. حال خوبی دارم.و واسه همه هم حال خوبی آرزومندم :)

مژگان ❤😻
۲۸بهمن

*با برنامه ریزی و نوشتن لیست کارهایی که باید انجام بدم در طول روز واقعا به همهی کارام میرسم و کلی هم وقت اضافه میارم.

*امروز زبان ماشین،پایگاه داده و شبکه خوندم.[بالاخره تبدیل مبناهارو یاد گرفتم :) ]حس خوبی دارم که این ترم دارم درس میخونم برخلاف ترم گذشته.ایشاا... ادامه دار باشه.

*قبلا اتاقم رو چند وقت یک بار وقتی حسابی کثیف میشد تمیز میکردم، به تازگی هفته ای یکبار یا دو هفته یکبار تمیزش میکنم که این باعث شده اتاقم خیلی بهتر باشه و تمیزیش پایدار باشه. 

*یک درایو خالی در کامپیوتر رو اختصاص دادم به فیلم و کتاب [پی دی اف]. اسمش باید باشه درایو علاقمندی ها :]

*استاد زبان ماشین یک خانم خیلی خوب بود و خوش اخلاق و خیلیم خوب درس میداد. خوشم اومده ازش :]

*بالای میز کامپیوتر یه برگه چسبوندم و روش نوشتم: "این نکته رمز اگر بدانی،  دانی / هر چیز که در جستن آنی،  آنی"  :]

*واسه ولنتاین از مامانم یه خرس کوچولو و یه کش سر صورتی کادو گرفتم :] که بسیار خوشگلن.

مژگان ❤😻
۲۶بهمن

این ترم تا الان واقعا خیلی خوب بوده.اکثر روزا زودتر از موعد کلاسمون تموم شده :)

مثلا امروز مباحث :)

مژگان ❤😻
۲۵بهمن

فیلم Leon the professional رو چند روز پیش دیدمش. خیلی خوب بود.

این روزا کلی فیلم میبینم و کتاب میخونم. این واقعا به نوع خوب وقت گذرونیه به نظر من.

یه برنامه ریزی هم کردم واسه درس خوندن و کارای شخصیم. 

ورزشم در روز که زمان کمی انجام میدادم رو یکم زیاد ترش کردم. و کلی بیشتر از زمانای روزم استفاده مفید میکنم.

خلاصه که بازم میگم خداروشکر حالم خوبه :) امیدوارم هممون حالمون خوب باشه :)

مژگان ❤😻
۲۲بهمن

نمیدونم بقیه چقدر به این قضیه معتقدن ولی من شخصاً خیلی به انرژی مثبت و منفی اعتقاد دارم و تاثیرش رو توی زندگیم حس کردم.

مطالب زیادی در این باره خوندم و مطالب زیادی درمورد زیرمجموعه های این قضیه.این هم یکیش:


🔰طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به "آهنرُبا" تبدیل می‌کند


حال قراردادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، می شود بدبختی رُبا.

و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی، می‌شود خوشبختی رُبا.

 

هرچه را که می‌بینید، 

هرآنچه را که می‌شنوید،

و هر حرفی که می‌زنید،

همه دارای انرژی  هستند و ذهن شما را همانرُبا می‌کنند


به قول حضرت مولانا:

این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی

هرچیز که در جستن آنی، آنی


 از کانال تلگرام: Postchii 

کتابهایی هم در این باره خوندم. مثل قانون توانگری و راز و... 

زیاد سخت نیست استفاده ازش. مهم ترین اصلش اینه: مثبت فکر کنید،به آرزوهاتون زیاد فکر کنید و مطمئن باشید بهشون میرسید.

درمورد این قانون زیاد بخونید تا واقعا اثرش رو درک کنید و لزوم استفاده ازش رو. 

در ضمن راه کار دادن این قانونم اینه که مطمئن باشی عمل میکنه :)

به امید موفقیت همه مون :)


بعداً نوشت: راستی یه برنامه ریزی خوب هم واسه درس خوندن و انجام دادن کارای شخصی و اینا انجام دادم.چسبوندمش به در کمد. حس خوبیه برنامه داشتن کلاً :]

مژگان ❤😻
۲۰بهمن

امروز چه روز خوبی بود :))))))

به جای پنج کلاسم یازده تموم شد.الانم که زهرا بی مقدمه بهم گفت مژگان دوست دارم :)))))

زهرا یکی از دوستامه و خیلی خیییلی دختر خوبیه :) نمیدونم چرا انقد چسبیدددد :))))))))

خدایا شکرت :))))) خدایا لطفا هممون حالمون خوب باشه همیشه :)

مژگان ❤😻
۱۹بهمن

امروز کلاس مباحث داشتیم. استاد مدیرگروهمونه.خیلی خوب توضیح میداد خداییش.

بعدش که اومدم خونه دیدم بسته ی سفارشم از رنگی رنگی اومدهههه :) خیلی خوشحال شدممممم.البته یکی از اقلام توی بسته اشتباهی بود. حالا نمیدونم چی میشه دیگه بهشون گفتم.

خیلییییی بدنم درد میکنه انگار توی دانشگاه کوه کندم :) کلی هم کار دارم. برم دیگه  :)

مژگان ❤😻
۱۷بهمن

الان داشتم یه مطلبی رو میخوندم که یه دفعه یاد اون روزابی افتادم که بعد چهارماه بیکاری تازه دانشگاهمون شروع شده بود و کلی از دست دوست صمیمیم [شیوا] دلخور میشدم بیخودی و...  اون موقع ها لیلا با یه دوست صمیمی دیگه ی من در هنرستان دوست شده بود.اونا هم کمی با هم مشکل داشتن. یه روز حسابی با هم درمورد دوستامون دردل کردیم و بعد از مدتی من فکر کردم دیدم خیلی از رفتارای خودم هم اشتباهه در رابطه با شیوا و کم کم خودم رو اصلاح و بهتر کردم.جالبه که شیوا هم متقابلاً بهتر شد. اینه که فکر میکنم توی همه مشکلات در رابطه ها هر دو طرف مقصرن.حتی اگه یکیشون مطمئن باشه هیچ خطایی نکرده. 

مژگان ❤😻
۱۶بهمن

+ امروز بعد بیست و یک روز رفتیم دانشگاه، شبکه داشتیم. استاد خوبی بود و خوب توضیح میداد. کارگاه شبکه شیوا ساعت بعد از منه و با هم نیستیم. بعدش از اون هم مباحث ویژه داره که من شنبه دارمش. با یه نفر صحبت کردم کارگاهش رو با شیوا جابه جا کنه و همینطور قراره مباحثش رو بیاره سه شنبه.امیدوارم بشه اینکارا رو انجام بده.چون اینجوری همه برگشتن ها رو باهمیم.هرچند توی چند تا کلاس با هم نیستیم.


+دلم به شدت نوتلا میخواد،  که بیخیال رژیم و جوش و... تا تهش رو بخورم. :) 


+این لاکای قرمزم خیلی داره دلمو میبره :)))) نگاشون که میکنم دلم ضعف میره اصن :)


+ ابروهام رو به رسم آخر هر سال گذاشتم دربیاد :) منتها این دفعه زودتر از سالای قبل که دم عیدی واسه خرید و...  ابروهام بی ریخت نباشه! دلیلشم اینه که یه جاهایی از ابرو هام باید تقویت بشن و اینا واسه عید قشنگ باشه :)


+تازگی ها به شدت دل رفته تو سایت رنگی رنگی :) البته فروشگاهش. خیلی لوازمش قشنگه به خصوص وقتی کمی توی سایت بچرخی و کاربرد چیزای سایتو کاملا متوجه بشی.چند تا چیز ازش سفارش دادم و مشتاق دریافتشونم. در ضمن قصد دارم اگه بشه یه اسکرپ بوک هم تابستون واسه خودم درست کنم. و اینکه اتاقمو میخوام یکم رنگی رنگی کنم. :)


+پیش به سوی کار بسیااار مورد علاقه ام، خوندن ارشیو وبلاگ ها :)

مژگان ❤😻
۱۴بهمن

انقدر سرم شلوغه که از دیشب وقت نکردم پفک عزیزمو بخورم :) البته این یک سرشلوغیِ خوبه. 

مشغول خوندن کتاب مردان مریخی،  زنان ونوسی هستم.که به شدت عالیه و خیلی به همه توصیه کردمش. قبلا بارها اسمش رو شنیده بودم ولی هیچوقت ترغیب به خوندنش نشده بودم که با دیدن یه پست توی اینستاگرام که درمورد این کتاب نوشته بود و گفته بود هر جمله ش کلی اموزنده هست تصمیم گرفتم بخونمش. هر فصلی رو میخونم حتما خلاصه ش رو مینویسم و بعد وارد به دفترچه که قبلا خریده بودم و کاربردی واسش پیدا نکرده بودم میکنم. با خودم قرار گذاشتم هرچی نکته از جایی یا کسی یادگرفتم هم داخلش بنویسم.قبلا یه تعداد مطلب از تلگرام ذخیره کرده بودم که میخوام اونارو هم وارد دفترچه کنم.دفترچه ای با گلای کوچولوی قرمز که حالا اسمش دفترچه ی خوشبختی ه :)

در ضمن میخوام یه تابلو درست کنم که توش کاغذایی با پس زمینه های خوشگل و جمله های انرژی مثبت و چند تا عکسای خودمو بزنم و بزنمش به دیوار اتاق :)

احساس انرژی زیادی دارم.حالمم خوبه به شدت. یه نوشته هم چسبوندم به آیینه با این مضمون " روزانه گوش کردن به یک اهنگ مثبت" :)

مژگان ❤😻
۱۰بهمن

امروز برای دومین روز متوالی فیلمی رو گرفتم که قبلا دیده بودم. 

ساکن طبقه وسط و کوچه بینام.

که این از ننوشتن اسم فیلمهایی که میبینم ناشی میشه. 

مژگان ❤😻
۰۷بهمن

راستش با نزدیک شدن به شروع ترم سه حسم  مثل یه بچه ایه که قراره بره سوم دبستان و الانم بیستم اینای شهریوره :دی

یکم استرس دارم. بیشتر دلیلش اینه که آمار رو افتادم. حالا البته دانشجویی که درس نیفته که دانشجو نیست :دییی

این روزایی که بیکارم یا فیلم میبینم یا مجله ی ایده الِ عزیزم رو میخونم  یا بیرونم  و اینا. خوشبختانه بیشتر فیلمایی که میخواستم ببینم و وقت نمیشد رو دیدم.مثل فروشنده و دختر و... بازم قراره ببینم.

فقط مونده برم دکتر ارتدونسیم که دندونامو چک کنه که به زودی میرم.امشب احتمالا بریم خونه ی عمه و فردا هم بریم مجتمع پارک شاید. امروزم رفتم بیرون تنهایی و  کت چرمی که دلم میخواست رو خریدم. از الان هیجان زده ام واسه خرید عید :)))) همیشه همینجورم من.دوست دارم این کودک درونمو =)))) امروز حال خوبی دارم کلا:) ادامه دار باشه ایشاا...

مژگان ❤😻