مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

۱۴مرداد

وااای مدتیه نیومدم اینجا. واقعیتش اینه که این روزا حجم کارم زیاد شده و حوصله ام یکم کمتر شده. درگیر انجام کارای بیزینس خودم هم هستم. انشاا... از شهریور ماه قراره استارتش رو بزنم. به امید خدا انشاا... که به خوبی و خوشی باشه و خیر باشه و پربرکت واسه خودم و کسایی که مشغول کار میشن داخلش. 

صد تا کار هم میخوام انجام بدم . مثلا میخوام برم کلاس تیرکمون. خیلی دلم میخواد. یا تیراندازی. یکی از این دو تا. و تابستونی که کارتینگ نباشه و ایستگاه ادرنالین نباشه هم خوب نیست که. کارتینگ رو واسه کلاسه و کرونا میترسم. اما انشاا... برم ادرنالین رو هفته اینده. 

یکم دلم میخواد اروم بشم. توی ذهنم شلوغه انگار. کتاب میخونم و کار میکنم و کمی بیرون میرم. خوشحالم که درسم تموم شده و وقتم آزادتر شده. میتونم حسابی حال خودمو خوب کنم. اما میگم که ذهنم شلوغه انگار هزارتا فکر با هم حرف میزنن و میگن به ما فکر کن. اما خب توکل که باشه ، توکل که باشه، امان از وقتی که توکل باشه. اون وقت نمیدونی چی میشه. منم که توکل کردم دیگه اروم ترم و حرفی ندارم. حالم خوبه البته ها! مگه فقط وقتی حالت بده باید توکل داشته باشی؟! 

اما درمورد شلوغیه ذهنم انشاا... کتاب قدرت حال رو شروع کنم که کمی بمونم توی لحظه حال. و دیگه اینکه قول میدم زود بیام. و دیگه اینکه دلم کنسرت و تئاتر میخواد اما خب کرونا. خدایا این کرونا رو تموم کن لطفا. طاقت شنیدن صدای آمبولانس و دیدن اعلامیه مردم و شنیدن این که فلانی از کرونا فوت کرد و اخبار بدش و همه این چیزا رو ندارم. طاقت ندارم مردم رو اینجوری ببینم. خودت میدونی. کمکمون کن. ❤️ و اما شکرت و شکرت و شکرت، فقط برای اینکه هستی.

مژگان ❤😻