مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

۳۱ارديبهشت

امروز بالاخره کتاب "دختر خوب " رو تموم کردم.

درباره دختری بود که حس میکرد والدینش دوستش ندارند .به خصوص پدرش که علایق دختر رو زیر سوال میبرد و دائما اون رو با خواهر بزرگترش مقایسه میکرد.این دختر همون اولای کتاب دزدیده میشه اما موضوع پیدا کردن دختر نیست .چون توی کتاب  مشخصه که دختر پیدا میشه , بلکه ماجراهایی هست که واسه دختر در موقع دزدیده شدن و بعد پیدا شدنش می افته.

در ضمن پایان این کتاب باور نکردنی بود ! به هیچ وجه نمیشه فکرش رو کرد.

کلا هم داستانشو دوست داشتم , هم نحوه روایتش.

مژگان ❤😻
۳۱ارديبهشت

+روز جمعه برای اولین بار رفتم رای دادم :)


+شنبه با شیوا رفتبم خرید و بعدشم رفتیم کافی شاپ من اسموتی جنگلی خوردم و اون اسموتی دیو سپید :) با این اسامی عجیبشون :)


+امروز کلاس جبرانی الکترونیک داشتیم و فردا امتحان عملی الکترونیک.فکر میکنم تقریبا بلدم مدار هارو ببندم.ایشاا... که موفق شیم هممون :)

مژگان ❤😻
۲۷ارديبهشت

+امروز و دیروز هفت قسمت فیلم "عاشقانه"  رو دیدم.فیلم خوبی بود به نظرم.از همین الان دارم فکر میکنم کاش اخرش جذاب باشه. 


+امروز زبان ماشین رو نموندیم دانشگاه. یعنی همه نموندن و کلاس کنسل شد یه جورایی. البته اگه اون دوستان همیشه در صحنه هم نرفته باشن. به هرحال امروز کلاً خوابم میومد و سر کلاس دومی پایگاه کمی خوابیدم :) راست میگن خیلی خوبه سرکلاس بخوابی. تا جایی که یادمه این دومین باری بود که من سرکلاس خوابم میبرد،اولین بار سال دوم هنرستان سرکلاس فیزیک بود که اونم چسبید :)


+و درحال مطالعه کتاب "دختر خوب" هستم این روزا. هفته اینده امتحان عملی الکترونیک و پایگاه داده دارم.امیدوارم موفق بشیم همگی :)

مژگان ❤😻
۲۴ارديبهشت

دیشب و امروز فیلم the fault in our stars رو دیدم.فیلمش هم مثل کتابش خیلی خوب بود.

و امروز فیلم dead pool رو که کمی ازش رو دیده بودم تموم کردم.

اونم خوب بودش.و به جز اینا کار خاص دیگه ای نکردم کلا :)

شاید بعدا هم سلام بمبئی رو ببینم.


بعداً نوشت: سلام بمبئی به نظرم خیلی خوب نبود. اینکه جمله های معروف اینترنتی رو زیاد استفاده کرده بودن که خیلی بد بود.انگار که خودشون خلاقیتی ندارن! 

مژگان ❤😻
۲۳ارديبهشت

به بهههههه عحب بارون خوبییییییی :))))

+امروز توی کلاس شبکه استاد گفت هرکی این سوالو جواب بده یه نمره به پایان ترمش اضافه میکنم.

سوالشم درمورد این بود که کدوم روش بهتره (که یادم نیس روش چی بود) من جواب دادم که دومی چون اگر اطلاعات در یه مسیر لو بده توی مسیرهای دیگه لو نخواهد رفت و یک نمره رو از آن خودم کردم :)))) در ضمن امروز کلی چیزای خوب توی ویندوز بهمون یاد داد .فکر میکنم خیلی نکات مفیدی توی شبکه داریم یاد میگیریم.


+امروز واسه اولین بار (فکر کنم) با کامپیوتر اومدم تلگرام که خیلی خوبه به نظرم .


+گوشیم خرااابه... درست شارژ نمیشه و باید ببرم درستش کنن .


+امروز میخواستم برم مانتو فروشی توی راه برگشت از دانشگاه که مدتهاااست میخوام برم.ولی با یک نگاه سرسری دیدم که جای پارک نیست و  حال توی کوچه رفتن هم که نداشتم.نمیدونم بشه برم باز یا نه .


مژگان ❤😻
۲۲ارديبهشت

+امروز هم طبق معمولِ اکثر جمعه ها رفتیم باغ.با مامان بزرگ و بابا بزرگ و دایی و خونواده اش و خودمون. البته این بار پاسور بازی نکردیم.فقط تاب و الوچه و کمی توت و سیب زمینی زیر آتیش و اینا :) اما عزیزِ جانم، تانیا خانوم، دختر عموی خوشگلم رو دیدم :) عموم اوردش دم باغ وقتی داشتن برمیگشتن خونه و ما کمی بوسش کردیم و اینا. قراره به همین زودیا برم خونشون ببینمش ایشاا... :) 


+دختر گل لاله تموم شد.مدتیه البته.اولاش خیلی جذبم نکرد.ولی کم کم همشو تند تند خوندم و خوشم اومد ازش.فعلا حالشو ندارم بیشتر بنویسم راجع بهش.ایشاا... بعدا مینویسم :)

مژگان ❤😻
۲۰ارديبهشت

در هیچ سالی از عمرم انقدر از اردیبهشت لذت نبرده بودم!  صبحایی که بارون میاد،بوی بسیار خوب گل ها توی خونه، زیبایی بصریشون، هوای عالی،حسای خوب....  خداروشکر که انقدر خوووبه این روزا :) خدای جان شکرت :) 💜 

مژگان ❤😻
۲۰ارديبهشت

نمرات میانترم زبان ماشین رو امروز بهمون گفتن.من از سیزده، ده شده بودم. سوال اخرمو که میدونستم اشتباهه [موقع امتحان جواب همون سوال روی تابلو بود ولی من اصلا تابلو رو ندیدم و روم اون طرف بود]. یکی دو تا سوالم بی دقتی کرده بودم.ولی خب بازم خوبه دیگه.

دیروز کلاس مباحث تشکیل نشد.اصلا دلم نمیخواست برم سرکلاس مباحث.دوازده و خرده ای امتحان اصول سرپرستی [که خوب هم بود ] رو تموم کردیم.نشسته بودیم که سه کلاس شروع بشه دو و خرده ای توی کانال زدن که کلاس تشکیل نمیشه. خلاصه بسی خوشحال گشتیم و برگشتیم. 

روز دوشنبه هم وقتی داشتیم میرفتیم دانشگاه بارون میومد و خیلیییی خوب بودددش.سر آز یه مدار سخت رو باید میبستیم که بستیم و مدار بعدیش رو خیلی سریعتر تموم کردیم.و زودتر از موعد اومدیم خونه.استاد به بچه ها گفت به ما بگن هفته ی دیگه آزمایشگاه رو نریم.چون ما مدارامون رو بستیم :))))))) خوشحالیم چقدر :)


پ.ن: درمورد روزای هفته از آخر به اول نوشتم :دی

مژگان ❤😻
۱۶ارديبهشت

امروز شبکه داشتیم.درس تئوری راجع به IP های classless ورژن 4 و 6 بود.و عملی هم وصل کردن روتر ها و اینجور چیزا بود به علاوه ی اتصال بی سیم و رمز گذاری روی packet ها و اینجور چیزا. قبلا هم نوشتم خیلی cisco رو دوست دارم.

قراره جلسه بعدی سیم شبکه و دو تا سوکت ببریم. نمیدونم از اون مبحث هم خوشم خواهد اومد یا نه.به جای دوازده و ربع، یازده و ربع تعطیل شدیم و چقدر خوبه این :)

خلاصه که آی لاو یو شبکه =))))

مژگان ❤😻
۱۴ارديبهشت

و امتحان مباحث... :)

چقدر سخت بود.البته من شخصاً فکر میکنم اگه یکم بیشتر و با دقت تر خونده بودم مطمئناً خیلی بهتر میدادم امتحان رو.کل هفته هی موکولش کردم به فردا. البته به جز پنجشنبه که خوندمش.دیروز هم شروع به خوندن کردم ولی برنامه های اخرو دیگه خوب نخوندم. یکی از برنامه های مهم هم کلا نادیده گرفتم. یکی دیگشونم خیلی کم و یه جاهاییش رو خوندم.

البته منظورم این نیست که کدارو حفظ نکردم ، منظورم اینه نرفتم شکل کلی دستورات رو بخونم یاد بگیرم یه جاهایی.واسه همینم میتونم بگم امتحان بد نبود. البته بازم هیچی معلوم نیست.یه برنامه داده‌بود که قرار بود نیاد.ای بابا از دست استاد :)

حالا امید به خدا ببینیم چی میشه دیگه. :)

مژگان ❤😻
۱۳ارديبهشت

درسای ترم سه رو دوست دارم. Cisco packet tracer در شبکه رو دوست دارم.وقتی روتر هارو وصل میکنی به سوییچ و یا به روتر دیگه و آی پی هارو تنظیم میکنی و استاتیک مینویسی و بعد پیغام successful رو میبینی خیلی حال میده :)

وقتی واسه الکترونیک یه مدار روی تابلو میکشه و ما سریع میبندیم و محاسبات رو انجام میدیم دوست دارم.

وقتی واسه پایگاه کد مینویسم و جدول ها با موفقیت ایجاد و مقدار دهی میشن و با دستور select میبینیمشون،وقتی میرم خونه کدای مباحث رو نگاه میکنم و خودم تغییر میدمشون تا بهتر و بیشتر یاد بگیرم،حتی خوندن اصول رو هم دوست دارم. :) البته عملی هارو خیلی بیشتر دوست دارم. :) من عااااشق ترم سه ام :)))))


پ.ن: امروز با زهرا و فاطمه و شیوا رفتیم پارک نزدیک دانشگاه. کمی راه رفتیم و البته به سمت سرسره و تاب هم رفتیم. واسمون کوچیک بودن :) تصمیم بر این شد که چهارشنبه بعدی واسه ناهار بریم اونجا ایشاا... فاطمه رو نمیدونم ولی ماها که نرفته بودیم. اونم بعید میدونم رفته باشه قبلاً. و اینکه زود برگشتیم خونه. یازده به جای پنج.چون میخوایم واسه مباحث جان درس بخونیم :)

مژگان ❤😻
۱۲ارديبهشت

خیلی خوشحالم که دیروز و امروز زودتر کلاسمون تموم شد.همچنین فردا هم ایشاا... خواهد شد.البته خودمون میخوایم زودتر بیایم که مباحث بخونیم.انقدر خوشم میاد کلاسا زودتر از موعد تموم شن.حتی شده ده دقیقه :) امروز که یک ساعت و ربع زودتر تموم شد و دیروز هم زود مدارهامون رو بستیم و یک ساعت و نیم زودتر رفتیم خونه.

بله،داشتم مینوشتم که یه دفعه رفتم توی سایت یک آشنا چند تا پست اخرشو خوندم حواسم پرت شد! خوشبختانه دیگه امتحان خاصی نمونده به جز مباحث.یه اصول سرپرستی هست که واسه ی سه شنبه ی آینده س.امتحان الکترونیک رو از چهار، دو گرفتم.خب همه بد شده بود نمره هاشون :دی. به هرحال من که راضی بودم تقریباً. گفتش توی امتحان پایان ترم یه سوال از میانترم میدم که هرکی خواست اونو جواب بده به جای میانترمش میذارم.میانترم پایگاه رو هم چهار و هفتاد و پنج شدم از هفت.اینم راضیم. خداروشکر کلا :)💜 

مژگان ❤😻
۱۰ارديبهشت

جمعه رو باغ بودیم.و خیلی هم خوش گذشت.

هوا بهاری و عالی بود.باغ رو هم تازه ابیاری کرده بودن و انقدری باصفا بود که من وایساده بودم همه جارو نگاه میکردم.مامان اینا رفتن گلای خوشگل محمدی رو چیدن و مثل همیشه چای روی آتیش و تاب بازی و... بعدشم عمه، دختر عمه و نوه عمه هام اومدن.یکی از نوه عمه هام دو تا دختر داره که یکیشون حدودا هشت نه ساله و اون یکی یه ساله س.بابام خیلی کوچولوئه رو دوست داره و بقیه مون هم دوسش داریم.از مدتی پیش به مامانم گفته بودم روی اتیش سیب زمینی سرخ کنیم که جمعه میسر شد.کلی خوشمزه شد.عصر بارون گرفت و وسایل رو بردیم توی اتاق ولی خودمونن کمی بیرون موندیم و بقیه سیب زمینی هایی که داشتن سرخ میشدن رو خوردیم.هوا مثل شمال شده بود :)

چند تا مورد از طناز خانوم :

+اولش هرچی بابام میخواست بغلش کنه نمیرفت، تا اینکه بابام چند تا آلوچه [گوجه سبز] گرفت دستش.طناز بلند شد خودش رفت گرفت :) تا آخرم هی آلوچه میخورد.

+هرجار خواهرم میخواست بره طناز با زبون بچگونه ش و کلمات نصفه میگفت منم ببر :)

+سرشو گذاشت رو پای من و شیشه شیرشو خورد، بعدم که رفت پیش مامانش شیشه شیرشو با مهربونی به من تعارف میکرد :)

+اینقدر بوی خوبییییی میداددددد.از همون بوهای مخصوص نی نیا. خدا حفظش کنه :)💜


پی نوشت: به خاطر کلاس جبرانی الکترونیک امروز رو دانشگاههستیم.ناهار رو مثل همیشه رو نیمکت توی هوای باز نشستیم خوردیم.واقعا هوا عالیه.خیلیییییی خوبه.اسم اردیبهشت برازنده این ماهه :)

مژگان ❤😻
۰۷ارديبهشت

چقدر خوب شد که تو این بارونِ زیبا رفتم بیرون :) عجب هوای خوبی بود. کلییی حال کردم.

بعدشم اومدم چاییم رو توی حیاط خوردم [نوشیدم -_-]. خلاصه که به به به اردیبهشت :)🌸

مژگان ❤😻
۰۵ارديبهشت

دو سه تا کبابی توی شهرمون هستن که من عاشق کباباشونم. امروز از یکیشون کباب گرفتیم و در یه تصمیم یهویی نشستیم سر میزی که توی ایوون گذاشتیم غذا رو خوردیم.به شدتتتت چسبید :) باغچه مون پر از گلای خوشگله. صورتی،قرمز، سفید،نارنجی و... همینکارا رو میکنین آدم عاشق خونه میشه دیگه :) 💜

مژگان ❤😻
۰۴ارديبهشت

+بعد از مدتها که دستور درست کردن چند جور اسموتی رو از نت گرفته بودم امروز بالاخره یکیش رو درست کردم. اسموتی بستنی که به جز بستنی توش توت فرنگی و آب آناناس بود.تقریبا خوشمزه بود. فکر میکنم باید آب آناناس رو کمتر میریختم.ولی کلی چسبید چون تو این هوای بهاری همه چی حسابی به آدم میچسبه.حتی اگه یکم خوشمزگیش کم باشه :)


+مامانم مرتبا ج-م فود میبینه و گاهی از این کارش چیزای خوبی درمیاد! مثلا کیکی که دوبار واسمون تو چند وقت اخیر پخت [درحالی که سااالها بود کیک نپخته بود]. خلاصه که کانال خوبیه. 


+درحال خوندن دختر گل لاله هستم و همچنین درحال تصمیم گیری که کتابای بعدی که میخرم چیا باشن.البته با وجود امتحانا خیلی وقت کتاب خوندن ندارم. به علاوه اینکه هرروز کمی هم بیرون میرم [چون تو این هوای بهاری میچسبه :)]. 


+شونصد بار گفتم تو این هوای بهاری. خب بابا فهمیدیم بهارو دوس داری :دی 

مژگان ❤😻
۰۴ارديبهشت

امتحان الکترونیکککککک :) سخت بود. خوشحالم که سوال یک رو دوباره برگشتم حلش کردم و جواب درست [که با بقیه دوستام یکیه] رو به دست آوردم.

اما kvl خیییلی سخت بود. Kcl کمی سخت بود. تونن متوسط سخت بود :) سوال یک خوب بود فقط. 

البته این حرف من نیستااا.همه میگفتن. یه جور مدار جدید داده بود واسه kvl که شکل خونه بود و برخلاف همیشه دو تا منبع ولتاژ داشت.ببینیم نتیجه چی میشه دیگه. :)


پ.ن: امروز از هشت کلاس داشتیم به جای ده و نیم. کارگاهمون اومد صبح که البته هیچی عملی کار نکردیم و واسه امتحان خوندیم فقط.هفته های دیگه کارگاه سرجای خودش خواهد بود.

پ.ن دو: حالم خوبههههه :)))))))

مژگان ❤😻
۰۳ارديبهشت

+جمعه شب وقتی رفتیم کافی شاپ متوجه شدم که یه نفر اونجا تولد گرفته. نزدیکای میزشون که رسیدیم خواهرم گفت این دوستت الناز نیست؟ نگاه کردم دیدم خودشه. اومد جلو سلام کرد و کلی هم قیافش متعجب شده بود. بهم گفت تو میدونستی؟؟ گفتم چیو؟ و یه دفعه فهمیدم قضیه چیه.بهش گفتم تولدته؟ اونم گفت آره.خلاصه هی اصرار کرد بشینم سرمیزشون ولی من چون دوستاش رو نمیشناختم هیچکدومشونو [الناز همکلاس اول دبیرستانم بود فقط] عذرخواهی کردم و نرفتم.خیلی غافلگیر شدم.فکر میکنم اونم همینجور.


+امروز رفتیم خونه ی زهرا اینا الکترونیک خوندیم.یعنی اول شیوا اومد خونمون بعد تصمیم گرفتیم بریم خونه زهرا چون ما تقریبا هیچی بلد نبودیم.خوب شد رفتیم زهرا کلی بهمون چیز یاد داد :)


+عصر رفتم پیتزا گرفتم و دوغ آبعلی [جان]  :) به نظرم آدم یه ساعتم از خونه بره بیرون بهتر از اینه که توی خونه باشه همش. بعله :)

مژگان ❤😻
۰۱ارديبهشت

حیف این هوای عالی بهاریه که آدم بمونه خونه. اردیبهشت هم اسمش قشنگه هم خودش :)

این امتحانای میان ترم به آدم مهلت نمیدن یه دقیقه از خونه خارج بشه. البته من شخصاً خارج میشما کلا گفتم :) 

امیدوارم بتونم زودی شبکه رو تموم و دوره کنم که شب بریم یه بیرونی چیزی. کتاب دختر گل لاله هم همینجوری مونده رو میز فرصت نمیشه بخونمش.باز خوبه دیروز جبرانی مباحث تشکیل نشد نصف بیشتر جزوه رو خوندم. 

مژگان ❤😻