مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۱۵مرداد

امروز کلی خرده کاری داشتم. الانم کل بدنم درد میکنه نمیدونم چرا. خسته ام اما این مدل خستگی رو دوس دارم! انگار مفیده.  نمیدونم 

امشب رفتم دنبال مامان بزرگم نبودخونه، مجبور شدم برم داخل مسجد از یه نفر سواا کردم گفت اینجا نیست. دیگه تا اومدم برم بیرون دیدم اومد تو مسجد. حیلی خیلی خوب بود حسش!

مژگان ❤😻
۰۷مرداد

+چند روز پیش باع بودیم بچه هاپوها توی خونشون بودن، دستمو بردم جلو انگشتم رو ببینم چیکار میکنن، یه قهوه ای رنگا دستشو گذاشت پشت میله. انقدر صحنه قشنگی بود ک هی من و خواهرم میگیم به هم.

+ امشب با ستاره رفتیم کافه همبرگر خوردیم حیلی خوشمزه بود اما دارم میترکم :))))

+چند روز پیش مامان بزرگم خونمون بود بعد انسولینش رو داشت تنظیم میکرد هی میچرخوند. یهو بابام گفت انگار گذاشت رو هزار بیا ببین :))) همون روز هییی مامانم بابام و مامان بزرگم میگفتن این کارو کن اون کارو کن خسته شدم دوباره از رو مسخره بازی مامان بزرگم گفت مژگان بیا فلان کارو کن :)

+مامان بزرگم به کافی شاپ میگه کاپی شاپ و خوشش هم نمیاد ازش چون یه بار چای رو گرون دادن :)

+خیره نگاه کردن ب خواهرم باعث شد اروم بمونم و اطمینان نگاه ثابتش و دعوا نکردم با یه نفر ک میخواست دعوا کنه بیخودی

+اخرین دوغ ‌ک گفتم اگه امام حسین (ع) بخواد گیرم میاد  و قاصدک رقصان بعد از دعا کردن روز عاشورا 

+اون خوابی ک دیدم دبیرستان بودم میخواستم ب خودم بگم همه چی خوب میش ب ارزوهات میرسی

+این روزا رو دور تند کتاب خوندنم. 

مژگان ❤😻