مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۳ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۸تیر

غمگینم. صدای بارون میاد . فکر میکنم بارون باشه. بعد چندین شب که تو حیاط میخوابیدم تو اتاقمم چون خروس همسایه از صبح زود کلی سر و صدا میکنه و نمیذاره بخوابم و در نتیجه ساعت هشت ک باید پاشم کمی خوابم میاد. غمگینم چون نمیشه درست حسابی رفت بیرون محدودیت ساعت نه وجود داره. واکسن نیست و البته کسایی که جتی تو امریکا واکسن زدن کرونا میگیرن. این دیگه چه بیماری ایه؟ این چه جوونی ایه؟ دلم میخواد برم کلاس میخوام یکم استفاده کنم از تایمم. خداروشکر کارم هست وگرنه دیوونه میشدم. حوصله نوشتن ندارم، برم بهتره! خدایا کمکم کن خودت.

مژگان ❤😻
۱۴تیر

امروز بعد از ده روز که ماشین رو واسه تعمیر گذاشته بودیم، بالاخره ماشین رو بهمون دادن. و یکم دور زدیم. تو این ده روز پیاده روی رفتیم، دو بار خونه مامان بزرگ رفتیم، رفتیم توی یه خیابون گشتیم و من یه سنجاق سینه خریدم که پشیمون شدم، و دوبارم غذا سفارش دادیم با پیک ، خلاصه بد نگذشت اما خیلی حوصله سر بر بود، طولانی ترین تایم بدون ماشین و حالا بیشتر قدرشو میدونیم :)

امشب مامان بابا جوجه درست کردن و منم قرار بود فستینگ باشم اما یه مقدار خوردم، توی ایوون غذا خوردن خیلی کیف میده حقیقتا :) 

خدایا شکرت برای:

کار

دوستان

ماشین

حس خوب

خانواده عزیزم

 

*مامانم یه لباس ابی راه راه میپوشه که وقتی بچه بودم یکی ازش داشت، خیلی حس اون موقع بهم میده وقتی میبینمش تو این لباس!

**امروز سرم درد میکرد احتمالا برای ماهی ظهر، خواهرم برام خرما اورد و خیلی بهتر شدم :)

***بابا اومده میگه فلانی ب زنش میگفت عزیزم اونم بهش میگفت عشقم، اه اه حالمو بهم زدن 🤣

 

و بعد: واقعا چرا واکسن نداریم یرق نداریم اب نداریم؟! امروز گازم نداشتیم ما 🙋🏽‍♀️

 

مژگان ❤😻
۰۳تیر

یه چیزی رو فقط و فقط سرکار با گوشت و خونم فهمیدم و درک کردم! چون قبلا حیلی شنیده بودم اما درک کردنش یه چیز دیگه بود. اینکه کاهی یه ادمی هست که دقیقا مطابق میلت نیست، یه کارمندی که کارش خوبه اما دیر میاد، بعضا تصمیم میگیره یه مدت جواب نده، یهو کارو ول میکنه. تصمیم میگیری نگهش داری چون میگی کی حوصله داره کاراموز ترین بده، از اول باید تایم بذارم سرم شلوغ میشه فلان و... اماااااا وقتی «مجبور» میشی از اول شروع کنی‌ با یه کارمند دیگه، میبینی به...! این همه وقت سرکار بودی! یه ادم متعهد که کارشو داره یاد میگیره هست بدون حرص خوردن تنها چیژی که نیاز بوده یکم تایم گذاشتن، یکم سر شلوغی و یکم شجاعت بوده! 

میگن چیژی که رفتنیه میره زور نزن واسه نگه داشتنش، چیزی که واسه توئه هم میمونه. چیژی که خوب و اروم باهاش کنار میای درسته، چیزی که زوریه نه! و در نهایت ادما عوض نمیشن معمولا! کسی که آن تایم نیست به طرز معجزه واری آن تایم نمیشه! حالا نمیگم اصلا چون قطعیتی وجود نداره، اما فکر میکنم احتمالش خیلی کمه ادم تو یه سری چیزا تغییر کنه. یا اینکه طول میکشه. 

مژگان ❤😻