مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

جذابیت های زندگی بنده :)❤

مژگان نوشت

❤چالِ لبخندِ تو دائم...حالِ خوبت مستمر!

❤❤اینجا بعضی حس و حال هام،عقاید و خاطراتم رو مینویسم. (چیزی مثل یک دفتر خاطرات)

❤❤❤دل را به خدا بسپار :)

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

۰۲آذر

کتاب آن دختر قبلی تموم شد. (مدتی پیش تصمیم گرفتم این جمله همچنان برای اکثر کتابایی که میخونم ثابت باشه!). در واقع به علت جنایی بودن کتاب ، خیلی زودتر از اونچه فکر میکردم تموم شد. صبح بیرون بودم و بعد از برگشتن تصمیم گرفتم بخونمش  ،. با وجود اینکه حسابی خوابم میومد کلی از کتاب رو تا مشخص شدن یه سری چیزای مهم خوندم و بعد از بیدار شدن هم چند صفحه اخر رو خوندم.

گفتم که ترجمه‌اش بد بود: من این را به شما گفتم! خب این خیلی شبیه جمله های گوگل ترنسلیت هست، اونم وقتی مرتب به جای تو میگه شما. همچنین بعضی از کلمات نامفهوم که سبک گول ترنسلیت رو داد میزدن. 

به هرحال به نظرم که کتاب جالبی بود و اخرش توشته یه فیلم از روش قراره اکران شه که به نظرم باید خوب باشه. اخراش یه غافلگیری داشت اما نه برای من که کمی حدسش زده بودم. 

الان هم تسلی بخشی های فلسفه رو شروع کردم که بعد از خوندن دو سه صفحه اولش ادم متوجه میشه عجب چیزیه. 

ایا نوشته بودم به فلسفه علاقه دارم؟ موقعی که دنیای سوفی رو شروع کردم؟( هنوز تموم نکردم) 

 

+دیشب رفتیم شاهین شهر به دنبال کاپشن چیریکی. پیدا نکردم ‌و فعلا تصمیم گرفتم همون که در نظر دیدم رو بخرم. شبیه هودی بود اما بلندتر، امسال هم که مد شده خیلی این سبک. بعد هم رفتیم کافه . سیب زمینی با پنیرش خوب نبود؛ حداقل فقط اولش خوب بود. بقیه چیزهاش خوب بود ولی . البته شکر نیاورده بود واسه اسپرسو و ترک و کمی تلخ بود و برخلاف قبلا اسپرسو بهم انرژی نداد زیاد!

بعد هم به خونه عمه رفتیم و کمی با عمه حرف زدم و بیشتر با عروس عمه که معمولا با هم حرف میزنیم( قبلا دختر عمه ام هم خیلی باهاش حرف میزدم اما الان که عروسی کرده و زیاد نمیبینمش، البته از عید خونه عمه نرفته بودیم) 

بعد هم رفتیم خونه مادربزرگ عزیزم و دایی ها و دختر دایی ها هم بودند. طبق معمول کلی حرف زدیم و همه جارو روی سرمون گذاشتیم.

مژگان ❤😻
۲۹آبان

حدس میزدم که قراره خوندن کتاب مادمازل شنل خیلی طول بکشه چون قصه ای از موفقیت هاست و احتمالا عاری از هر چیز جذب کننده به جز شوق موفقیت ؛ اما اینطور نبود و این کتاب به غایت جالب بود. یکی همین به موفقیت رسیدن یک خانوم بود که واسم جذابیت بالایی داشت، یکی هم زندگی در کنار هنرمندان و نویسنده ها و امکان سفرهای‌ متعدد و خلاصه چنین زندگی‌ای! به نظر خیلی ماجراجویانه بود زندگی پس از ثروتش.

یه سری جملات از کتاب هم در ادامه مطلب هستن که شاید با چندتاییش کاملا موافق نباشم . مثل زنان باهوش تر از آنند که به افکار عمومی بها ندهند.

و اما کوکو شنل، کسی که فقیر بود، رویا داشت و در عالم مد و لباس ماندگار شد. 

 

 

مژگان ❤😻
۲۷آبان

چقدرررر این وضعیت بی نتی بده! واقعا افتضاحه یعنی. البته من کتاب شنل رو میخوندم و حسابی لذت بردم . اصلا فکر نمیکردم که انقدر سختی کشیده باشه. هنوز تمومش نکردم اما تحت تاثیر قرار گرفتم. هرچند نمیتونم این فکر رو از سرم بیرون کنم که اگر اون مردا بهش کمک نمیکردین بازم این همه موفق میشد یا نه؟ البته با این وجود قطعا ادمی با این استعداد راه خودشو پیدا میکرد به هرحال. اما خب سواله دیگه. 

به جز این قسمت که کتاب خوندم حسابی، بی نتی خیلییییی بده. و البته امروز رفتیم دانشگاه و هیچکس نبود. مجبور شدیم برگردیم . فکر نمیکنم فردا هم تشکیل بشه. امتحان فردا رو نخوندم در نتیجه.

مژگان ❤😻
۲۶آبان

تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم تموم شد. نمیتونم این فکرو از سرم بیرون کنم که نویسنده این کتاب رو ساخته به این امید که بعدا از روش فیلم بسازن. در کل صحنه سازی ها و توصیفات زیاد خیلی خوب بودن. و منم که عاشق قسمتای دریا و ساحل و دو و دوچرخه و نقاشی بودم. و صد البته عاشق موج سواری. به هرحال چه قصد نویسنده این بوده چه نه کتاب جذابی بود. 

اسپویل‼️

وقتی داشتم میخوندم کتابو همش فکر میکردم ی چیز غیرمنتظره پیش میاد اخرش. اما خب در واقع چیز خیلی غیرمنتظره ای رخ نداد. به هرحال موضوعش برام تقریبا جدید بود و دوسش داشتم. کل کتاب هم جذاب بود. خوشحالم که گرفتنش و البته نداشتن نت باعث شد خیلییی زود تمومش کنم. چون کار دیگه ای نداشتم. 

 

پ.ن: بارون میاد و صدای زیباش توی اتاقم حسابی حس خوب بهم میده. برم کتاب بعدی رم شروع کنم شاید!

مژگان ❤😻
۲۳آبان

چند دقیقه پیش جلد دوم آنا کارنینا هم به اتمام رسید. همین الان که این جمله تموم شد یادم افتاد برم در کتاب ظرافت جوجه تیغی اظهار نظرها درمورد آنا کارنینا رو ببینم. اما از اینجا به بعد اسپویل:

خیلی ناراحت شدم که آنا خودش رو کشت و بدتر اینکه در لحظات اخر پشیمون شد. هرچند قبلا هم پشیمون شده بود اما نهایتا این کارو کرد. در کل اوایل از این رمان خسته شدم بودم انا از اواخر جلد یک علاقمند شدم و مطمئنا این رمان رو با تداعی چای و شب های پاییز به یاد خواهم اورد :) کلا به نظرم کتاب خوبی بود و جزییات خاصش گاها بی‌نظیر بودن.

الان هم میخوام کتاب تمام چیزهایی که باقی میماند(؟) رو شروع کنم. این رو حدود یک هفته پیش از شهر کتاب خریدم همونطور که قبلا هم نوشتم. البته اول بخش‌های ظرافت جوجه تیغی . راستی یه کتاب دیگه هم از نمایشگاه دانشگاه خریدم: آن دختر قبلی.

 

+راستی کمی سرما خورده‌ام. اما فقط کمی. و کلا خوبم خداروشکر :) گلو درد و اینا اصلا ندارم و فقط صدام گرفته. 

مژگان ❤😻
۱۶آبان

کناب وفور کاترین‌ها تموم شد. تمش مثل فیلمهای دبیرستانی و نوجوونی خارجی بود و خیلی ماجراجویی و اینا داشت. البته که چیز باحالیه اما بیشتر به نظر میرسید نویسنده دنبال اینه که از روی کتاب فیلم بسازن یا حداقل برداشت من این بود. کلا به نظرم نحسی ستاره های بخت ما خیلی بهتر از این بود. اما خب این کتاب هم حرفایی واسه گفتن داشت. و البته مثل هر کتاب دیگه‌ای چیزهایی یاد میداد به ادم.

 

آنا کارنینا جلد یکش چند روز پیش تموم شد که البته من ترجمه خوبی رو انتخاب نکردم، هر چند خیلی قیمتش به نفعم شد. 

خطر اسپویل (چرا اینو مینویسم وقتی وبلاگم رمز داره؟!🤷🏻‍♀️ شاید یه روزی نخوام رمز داشته باشه یا هرچی اصن، مینویسم دیگه😁)

به نظرم چون اسم دو جلد انا کارنینا هست انا هرگز از شوهرش جدا نمیشه، البته تا ار جلد یک که نشد اما من قبل از تموم کردنش این حدسو زدم. نمیدونم ولی . جدا از ترجمه یه قسمتایی خیلیییی کند پیش میرفت و به نظرم جرف خاصی نداشت. اما کلا بد نبود با اینکه ترجمه‌اش بدددد بود. امشب هم جلد دو رو شروع خواهم کرد. 

راستی یه ردیف از کتابخونه رو انتقال دادم به اخرین ردیف و به این ترتیب یه ردیف خالی کااامل دارم و چقدرم خوشحال از این بابت :)))) 

مژگان ❤😻
۳۱مرداد

کتاب جاذبه میان ما رو فکر کنم توی دو روز خوندم . به رمان پرکشش و خوب بود که مثل اغلب کتاب ها چیزهایی برای یاد دادن داشت. الانم میخوام روان درمانی اگزیستانسیال رو شروع کنم. صد تایی شدن پست های موضوع کتاب هم مبارک :)

مژگان ❤😻
۲۹مرداد

کتاب انسان خردمند الان تموم شد و اومدم راجع بهش بنویسم. در یک کلمه بگم عالی بود، به خصوص اینکه باعث میشه ادم تفاوت های نژادی رو نادیده بگیره و کلی اطلاعات کسب کنه. البته من با همه چیزایی که گفته موافق نیستم.

جالب تربن بخش‌هاش برای من تا اونجا که یادمه انقلاب شناختی، بخش های مربوط به مهندسی ژنتیک و سایبورگ و مهندسی حیاط غیر طبیعی و پول بودن. انقلاب صنعتی و علمی هم جالب بودن و البته میشه گفت کلا کتاب جالبیه و کلی حرف برای گفتن داره. درمورد امپراتوری ها هم چیزای خوبی داشت و درمورد خیلیییی چیزا. کتاب انسان خداگونه رو هم حتما خواهم خوند.

 این کتاب رو با وجود زیاد بودن صفحات توی ۳ هفته و خرده‌ای تموم کردم. چون هم جالب بود هم امانت. البته یکم سرم شلوغ بود به خاطر کار وگرنه شاید زودتر تموم میشد.

 

پ.ن: خلاصه که بسی لذت برم از این کتاب. خدایا شکرت :) الانم دلم لک میزنه واسه یه رمان عاشقانه :) و راستی عید غدیر مبارک :)

مژگان ❤😻
۰۶مرداد

امروز اولین جلسه کلاس شنا بود. صبح پاشدم دو تا مطلب نوشتم، بعدش رفتم دنبال مرضیه برای کلاس. خیلییی خوب بود با اینکه فعلا چیز خاصی یاد ندادن. بعدم ناهار استراگانف داشتیم :) بعدم که دوش گرفتم و سشوار. الانم یه مطلب نوشتم و باید عکسشو درست کنم. 

خوابم میاد شاید یه کمم بخوابم. و اینکه کتاب انسان خردمند رو شنبه شروع کردم. خیلی خوبه. 

مژگان ❤😻
۰۴مرداد

کتاب سیر عشق رو سریع خوندم. البته به خاطر کار نشد خیلی سریع بخونم اما حداقل سریع تر از همه کتابهای اخیر بود. خیییلی کتاب خوبیییی بود، به خصوص بخش اماده ازدواج و البته همه بخش‌های دیگه ش. چیزایی یاد میده این کتاب که اصلا عجیبه. اینکه در پس هر رفتار یا حرف ممکنه چیز بیشتری وجود داشته باشه؛ چیزی از گذشته فرد. 

و خیلییی چیزای دیگه. کتاب بسیار عالی بود. 

کتاب بعدیم هم کتاب انسان خردمند خواهد بود منوط به اینکه دختر عموم یادش نره بیاره برام. :)

مژگان ❤😻
۲۹تیر

خیلی وقته که داشتم فکر میکردم که از بیست سالگی به بعد بیشتر خاطرات بچگیم اینا یادم میاد. مامانم دیشب توی باغ گفت به سن ما که برسین بیشتر خاطرات بچگیتون یادتون میاد و فهمیدم مثل اینکه عادیه هرچی بزرگتر بشی چیزای بچگی یادت بیاد.

خلاصه این مقدمه رو نوشتم تا بگم الان که داشتم کتاب “سیر عشق” رو میخوندم یاد روزی افتادم که داشتم یه رمان ایرانی میخوندم توی بچگیم یا نوجوونیم. پدربزرگم اومد خونمون و کتابو گرفت یکمشو خوند. فکر کنم خوشش اومد که کتاب میخونم.

مژگان ❤😻
۲۸تیر

+واقعیت هم به خوبی کتاب ها بود. (جمله ای از کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل)

این کتاب همین الان تموم شد. راجع به سارا، دختری خجالتی بود که از سوئد اومده به بروکن ویل. بروکن ویل شهریه که دیگه تقریبا کسی داخلش نمونده و آدماش کمن. سارا میره اونجا تا ایمی -دوست مکاتبه‌ایش- رو ببینه. و خلاصه اتفاقایی می‌افته. کتاب جالبی بود و زودم تموم شد. 

و اینکه راجع به کتابا خیلی صحبت شده داخل این کتاب. یه لیست کوچیک ازشون نوشتم. کتاب بعدی برای خوندن رو فعلا انتخاب نکردم، با اینکه دلم میخواست از یالوم باشه اما احتمالا فعلا یه چیزی بخونم تا بعد.

+دیروز خواب بابا بزرگمو دیدم. توی‌ خونه‌اش بود. بهش سلام کردم، کلی خوشحال شد و بوسم کرد بعد گفتم من اون شیرینی هارو دوست ندارم. شیرینی های تو خوبه. بهم یه بشقاب شیرینی نشون داد. بهش گفتم کدومش بهتره؟ یکیشو داد گفت این بهترینشه.

چه خواب خوبی و چه خوب که تو رو دیدم. روحت شاد پدربزرگ عزیزم. 

+امروز جمعه‌اس اما مجبور شدم یه پروژه انجام بدم. بعدش هم اتاقمو درست کردم و بعد کتاب خوندم. الان بوی خوب تمیزی میاد و حس خوب تموم شدن کتاب و اینا :)

مژگان ❤😻
۲۷تیر

کتاب خوندن تا نیمه شب چقدر دوست داشتنی و خوبه . اصا تابستون رو به این میشناسم که تا دیروقت بیدار بمونم. امروز روز پرکاری بود، انقدری که نتونستم برم بیرون بر‌ خلاف سایر روزا. اما خوبه همه چی :)ً خداروشکر :)

مژگان ❤😻
۱۸تیر

فقط اومدم سریع بگم دیشب مرد زنجبیلی تموم شد. و از ظهر کتابفروشی‌ کوچک... رو شروع کردم. امروزم دوجلدی آنا کارنینا رو با ۵۰ درصد تخفیف خریدم و خیلی خوشحالم :)

مژگان ❤😻
۱۲تیر

کتاب مامان و معنی زندگی امروز تموم شد. 

کلا کتاب خوبی بود و باعث شد بخوام بقیه کتابای آروین د. یالوم رو هم بخونم. هر چند که از قبل هم توی پیج لی‌لی دیده بودم کتاباشو و میخواستم بخونم. الان مطمئن ترم. 

کتاب دنیای سوفی هنوز تموم نشده. و مرد زنجیلی هم همینطور . با این تفاوت که مرد زنجبیلی رو خیلی دوست ندارم راستش.

سه نا کتاب هم سفارش دادم از پیج ادب سرا، کتابفروشی کوچک بروکن ویل، جستارهایی از عشق(؟) و جاذبه میان ما. لیست در انتظار خرید کتابام هم که هر روووز طولانی تر میشه.

امشب هم عروسی نوه عمم هست که انشاا... خوشبخت باشن با همسرش. برای همین دو تا پروژه هامو انجام دادم رفتم سراغ درست کردن موهام و اینا.

الانم میرم دنیای سوفی بخونم. فعلا :)

مژگان ❤😻
۳۰ارديبهشت

کتاب ظرافت جوجه تیغی تموم شد. از همون اول دوسش داشتم و هنوزم دارم انقدر که خوب بود این کتاب. الانم مرد زنجبیلی رو شروع کردم.

مژگان ❤😻
۲۳ارديبهشت

کناب انسان خردمند رو الان شروع کردم و میتونم بگم شگفت انگیزه.

الان سه تا کتاب همزمان دارم! ظرافت جوجه تیغی و دنیای سوفی و این یکی. ولی دیگه الان برم بخوابم نزدیک یکه!

مژگان ❤😻
۱۰فروردين

تا اینجای عید کار خاص دیگه‌ای نکردیم به جز بیرون رفتن و یکی دوتا عید دیدنی. هرشبم با کلی ذوق میرم سراغ گردونه طاقچه، دیشب بازم یه هفته عضویت کتابخونه همگانی بردم ، کتاب رهایت میکنم رو هم تموم کردم داخل طاقچه. داستان پلیسی بود( که به شدت دلم میخواست) و جالب بود. 

الانم یه کتاب دیگه دانلود کردم که بخونم. 

مژگان ❤😻
۰۶فروردين

روز‌چهارم عید داییم اینا اومدن خونمون و بعدش با همدیگه رفتیم خونه اون داییم. دیروز و امروزم بیرون نرفتیم به خاطر بارون. 

دیروز برنده اشتراک یک ماهه کتابخانه همگانی طاقچه شدم و قبلش یک هفته ای بنابراین ۳۵ روز اشتراک دارم. دیروز راز مادرم رو تموم کردم. درمورد دوران جنگ در لهستان بود. این کتاب روی مفهوم کمک کردن تاکید کرد و از این نظر خیلی خوب بود. کلا هم داستان خوبی داشت و کوتاه بود بنابراین زود خونده میشه منم در عرض یه روز خوندمش ، به خاطر اشتراک طاقچه شاید تا مدتی نتونم کتاب دنیای سوفی و اون یکی کتابی که شروع کرده بودم یعنی اتاقی از آن خودم رو بخونم. 

امروز ناهار قیمه داریم :) 

پی نوشت: 

برای هموطنان سیل‌زده‌ام خیلی متاسفم. خدایا لطفا از هموطنانم مواظبت کن و همه مسافرین به سلامتی و خوشی به شهر خودشون برگردن. 

مژگان ❤😻
۱۶اسفند

من از سه‌شنبه یه کوچولو احساس سرماخوردگی داشتم و چهارشنبه هم خیلییی حس خواب‌آلودگی داشتم برا همین دوتا کلاس اولو موندم فقط . امروزم اصلا نرفتم. اما خب بیکار نبودم و پنج صفحه درس هست زبانو خوندم و برنامه نویسی جاااان هم کار کردم. 

دیگه اینکه کتاب “هالیوود” تموم شد. پروسه نوشتن و به فیلم تبدیل شدن فیلم‌نامه ای توسط بوکفسکی بود. به نظر من که چیز خاصی نبود کلا. البته اینم بگم قبلا خونده‌ بودم جایی کتابای این نویسنده دچار سانسور شدید میشن و شاید این چیزخاصی‌نبودنه به همون علت سانسور باشه. 

کتاب “دنیای سوفی” هم چند روزی بود شروع کرده بودم و امروز بیشتر خوندم ازش. یه کتاب دیگه هم دارم میخونم که کوچیک و روانشناسیه. اسمشو یادم نیست بعدا مینویسم.

چه جالب چند روزی بود میخواستم چک کنم ببینم دوره مثبت اندیشی تموم شده یا نه، امروز که قطعی اومدم راجع بهش بنویسم دیدم عه امروز تموم میشه ، خب در واقع من موارد دوره رو هر روز انجام ندادم و خیلی کم انجام دادم به جز با خدا حرف زدن که سعی کردم بیشترش کنم و موفق شدم خداروشکر. به هرحال این دوره برای من فوق‌العاده بود. عاااالی :) خیلی حس بهتری گرفتم. خدایا شکرت :) 

شاید یه پادکست گوش بدم الان :)

چه زندگی خوبی ، چه خدایی دارم :) خدایا شکرت :))))))))))

مژگان ❤😻